نگاهی مبهم تاریخ به مشهد خواجه و چهل دختران طبس گلشن
نویسنده : محمد مهدی امینیان مدرس
این مقاله بعنوان مرجع تاریخی محسوب نمیشود و بر اساس گفته ها و شنیده ها جمع آوری شده است و نیاز به پیرایش و تحقیق توسط مطلعین و صاحبنظران دارد.
در دهه چهل ؛ در شهر طبس برای رفتن به امامزاده حسین ابن موسی الکاظم ، دو راه وجود داشت .
مسیر اول : راه باریک و خاکی از میدان پنجه علی و میدان امام رضا (ع) و از کنار گز تاریخی ( موجود) عبور میکرد .
مسیر دوم : از میدان امام رضا (ع) قوسی به سمت شرق می زد و از اراضی که بعداً بیمارستان و باغ کشاورزی را در آنها ساختند که در نزدیکی جنوب شرقی امامزاده به بنایی به نام “مشهد خواجه ” می رسید و سپس به سمت امامزاده ادامه می یافت . این راه از راه اولی نامناسب تر و دارای پست و بلندی بود .
مشهد خواجه
عمارتی مخروبه شامل دو اتاق بود که آن زمان سقف یکی از اتاقها فرو ریخته بود . در اتاقها و محوطه اطراف آن قلوه سنگ های بزرگی انباشته بود که از منشأ آنها اطلاعی نیست .مردم به زیارت این مکان می آمدند . گاهی حاجتمندی به نیت برآمدن حاجت ، سنگی از آنجا برمیداشت ، به شهر می برد ، هم وزن آن شیرینی یا احیاناً طعامی تهیه می کرد و آن را خیرات می نمود .
در این مسیر گورستانی وسیع بنام قبرستان قتلگاه وجود داشت که بر اساس افسانه ای ، بدلیل اشتباه حاکم وقت ایران و بدلیل تشابه اسمی بین طبس گیلکی با طبس مسینا ؛ تعدادی از مردم این شهر قتل عام شده و در این محل دفن گردیدند . این مکان ” قبرستانِ قتلگاه ” نامیده میشد .
مشهد خواجه بتدریج ویران شد و احداث باغ نمونۀ کشاورزی و بوستان جنگلی حسین آباد و در نهایت زلزله و توسعۀ شهر ، آثار آن را محو نمود و به فراموشی سپرده شد .
تا اینکه در زمان توسعه شهر در دهه ؟؟ توسط شهرداری در دوره تصدی گری آقای سلیمی جهت بهسازی و تعریض مسیر امام زاده به گور جمعی برمیخورد که تعداد بیشماری اجساد بر روی هم انباشته شده بود که حکایت از یک قتل عام داشت . به ناچار محل طبق دستور شرعی اعاده وضع شد .
در خصوص چگونگی حادثه در تاریخ ؛ نیز به اهل علم مراجعه شد . نزدیک ترین احتمال ؛ حمله لشگر شاه اسماعیل صفوی به طبس در نظر گرفته شد .
شاه اسماعیل صفوی برای خاموشی مخالفت اهالی طبس مسینا ( در قاینات ) که بر مذهب تسنن بودند ؛ دستور حمله صادر میکند . لشکریان با رسیدن به منطقه طبس گلشن ؛ و بدلیل اشتباه لفظی با طبس مسینا ، دست به یک جنگ نابرابر و قتل عام می پردازند . تا اینکه وقت نماز می شود و صدای اذان از مؤذنه ها بلند می شود و لشگریان متوجه می شوند که مردم اینجا مسلمان و شیعه اند . کشتار را متوقف می کنند و جهت پوشاندن این اشتباه ، اجساد را بصورت جمعی ودور از چشم مردم دفن می کنند .
مقایسۀ آن افسانۀ قدیمی و این ماجرای واقعی ، امکان راستی آزمایی آن افسانه و تأیید اصالت بنای ” قبرستان قتلگاه مشهد خواجه ” را افزایش می دهد .
چهل دختران
در سمت غربی مسیر اول به سمت امامزاده ؛ در پشت هنرستان فعلی ، بنای دیگری وجود داشت به نام چهل دختران که محوّطه ای بود مخروبه و قلعه مانند ، ابعاد این بنا حدود بیست متر در سی متر و با دیوارهایی بلند و ورودی های متعدد بود.
بقایای اتاقک های در آن دیده می شد و گفته میشد که چاهی نیز در آن وجود داشته است . راجع به فلسفۀ وجودی و تاریخی آن ، و کاربری و یا مراسم احتمالی که در این بنا انجام میشده ، نقل قولی وجود ندارد و فقط کسانی که از کنار آن عبور می کردند با آوایی بلند ، چهل دختران با لحجه ” چِل دُختَرووو……….. هُووووووووووووووو ” صدا میکردند .
( لازم به ذکر است در سمت شرقی بلوار جدیدالاحداث از پایین محله به سمت دیهشک – بعد از اتصال خیابان کشاورز – قبرستانی قدیمی وجود دارد که هنوز هم آثاری کمی از آن باقی مانده ،بعضی معتقدند که بنای چهل دختران در این قبرستان قرار داشته است )
لازم به ذکر است که بناهای زیادی با عنوان چهل دختران در ایران و نیز افغانستان و تاجیکستان وجود دارد که عمدتاً بناهای آرامگاهی هستند و وجه تسمیه آنها به افسانه هایی می رسد که چهل دختر در این مکانها از دست کافران ( دشمنان) ناپدید شده اند .
بعضی از مهمترین این جای ها عبارتند از :
- چهل دختران تهران که فعلاً به شکل بوستان در آمده و فاقد آثاری از پیشینۀ تاریخی است .
- چهل دختران تفرش که دارای بنای کوچک و گورستان و درخت توت کهن بوده و فقط زنان اجازۀ زیارت آن را داشته اند.
- چهل دختران شاهرود که مقبره ای ، ضمیمۀ مسجد جامع شاهرود است.و نیز بقایای قلعه چهل دختران در حوالی این شهر .
- چهل دختران در شهرهای قزوین ، دامغان ، پاکدشت ، اصفهان ، بخارا و پنجیکت .
در مورد بعضی از چهل دختران افسانه هایی نیز وجود دارد . مانند :
- چهل دختران سراب ؛ در دامنه های جنوبی سبلان ، در دهکدۀ نشت بانِ سراب ، چهل قطعه سنگ بزرگ عمودی وجود دارد که نمادی از چهل دختر گناهکار است وبا کتیبه ای به خط میخی اورارتویی ، متعلق به اوایل هزارۀ اول قبل از میلاد است .
- چهل دختران شهر ایوانکی بیانگر حضور شاهزاده خانمی در آنجا بوده است .
- چهل دختران سمنان که گفته می شود محل زندگی چهل دختر نگهبان آتشکده یا معبدی زردشتی بوده است . که بنایی بلند ، مسقف و هشت گوشه است .
- چهل دختران توران پشت یزد که منسوب به توران دخت ساسانی است و برجی شش ضلعی است .
- چهل دختران هزاره ( ارزگان ) افغانستان که افسانۀ غم انگیزی دارد . می گویند زمانی ، هزاره های شیعه مذهب افغانستان در ارزگان ساکن بوده اند . سپاه عبدالرحمان به آنجا می تازد و مرد ها را قتل عام و زنان را اسیر می نماید . چهل دختر هزاره به سرکردگی شیرین بیگم ، مقاومت مسلحانه می کنند و نهایتاً در کوهستانی به محاصرۀ لشگریان عبدالرحمن در آمده و چون نوامیس خود را در خطر می بینند ، خویشتن را از بلندای کوهستان به پایین پرت می نمایند و جان می سپارند .
- چهل دختران فهرج ؛ افسانه چنین است که در زمان خلیفۀ دوم ، جناب عمر ، لشگری را برای دستگیری یزدگرد سوم که گفته می شده در یزد ساکن گشته است ، روانه می نماید . یزدگرد مطلع شده و از طریق خراسان می گریزد و در مرو به دست آسیابانی کشته می شود . لشگر اعراب به فهرج می رسند ( فهرج در 25 کیلومتری یزد واقع شده است ) مردم فهرج و یکی از روستاهای مجاور آن زردشتی و روستایی دیگر در همان نزدیکی، یهودی بوده اند . اهالی این سه روستا علی الظّاهر اسلام را پذیرفته و تسلیم لشگر خلیفه شده بوده اند ولی در باطن چنین نبوده است . لذا هنگامی که لشگریان در فهرج اردو زده اند ، اهالی سه روستا بر لشگریان شبیخون می زنند و عده ای از طرفین و من جمله بعضی از فرماندهان سپاه کشته می شوند . زنان اعراب که خود را در معرض اسارت بدست فهرجیان می بینند مرگ را بر اسارت ترجیح داده و خود را به داخل چاهی می اندازند و جان می بازند . آن مکان هم اکنون بنام مسجد شهدای فهرج ، و آثاری از چاه مذکور ، در دو کیلومتری مسجد ، موجود است .
چنانچه افسانۀ مشهد خواجه به واقعیت نزدیک شود ، بویژه باعنایت به دو افسانۀ ارزگان و فهرج ، می توان احتمال داد که ” چهل دختران طبس ” نیز با افسانۀ مشابهی به ” مشهد خواجۀ طبس ” مرتبط باشد .
پاسخ دهید