(متولد 1310- متوفی به سال 1374) ایشان پس از تحصیلات ابتدایی؛ مدتی نزد پدر خویش مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم شریعتی[1]– امام جماعت کریت – به فراگیری علوم حوزوی مشغول گردیده و سپس با مهاجرت به مشهد و تهران تحصیل علوم دینی را ادامه دادند. در همین دوران با ازدواج با صبیه مرحوم آیه الله حاج شیخ غلامرضا نمایی، اقدام به تشکیل خانواده نمودند. تمایل و درخواست پدر مبنی بر مراجعت به موطن، شیخ محمد حسن جوان را بر آن داشت که با ترجیح خواست و رضایت پدر بر خواست خود، از ادامه تحصیل در تهران چشم پوشیده و به طبس گلشن مراجعت نمایند و از سن 25 سالگی امامت جماعت و هدایت همشهریان متدین را بعهده بگیرد. ابتدا در مسجد محله بازگ و سپس در مسجد خیابان (آیت الله نمایی). بعد ها با پذیرش امامت جماعت مسجد حضرت صاحب الزمان (عج) واقع در میدان گلشن (امام خمینی) ، نمازهای ظهر و عصر را در این مسجد و نماز مغرب و عشا را کماکان در مسجد خیابان گلشن اقامه می نمودند. قابل ذکر است که نخستین جرقه های بارز انقلاب اسلامی در شهر طبس، در نمازهای جماعت ایشان زده شد. بدنبال قرائت اعلامیه حضرت امام خمینی (ره)توسط
حجه الاسلام حاج شیخ محمد طاهر سالمی و تأیید مرحوم حاج شیخ کربلایی اسدالله ابوالحسنی که به یورش مأموران شهربانی و دستگیری حاج آقای سالمی و جمعی از نمازگزاران از جمله جوانمرد غیور مرحوم حسن اللهی[2]انجامید؛ حجه الاسلام و المسلمین شریعتی در اقدامی هماهنگ با امامان مهمترین نمازهای جماعت شهر یعنی حضرت آیه الله آقا شیخ محمد حسن رمزی و حضرت حجه الاسلام حاج محمد حسن زجاجی ، نمازهای جماعت را به نشانه اعتراض به وحشیگری و بگیر و ببند عمال رژیم شاهنشاهی موقتاً تعطیل کردند و ضمن مقاومت در مقابل فشارهای مقامات؛ از سرگیری اقامه نمازجماعت را موکول به آزادی تمامی بازداشت شدگان که به ساواک مشهد منتقل شده بودند، کردند. در عین حال با تردد روزانه در سطح شهر ، مجال شایعه سازی عوامل رژیم دائر به اینکه دلیل تعطیلی نماز جماعت، بیماری امام جماعت است را از آنان سلب کردند. التهاب ناشی از مقاومت ائمه محترم جماعات و به تبع آنان نمازگزاران و متدینین ، عمال رژیم را وادار ساخت که تمامی بازداشت شدگان را آزاد نمایند. مراجعت آنان به طبس و مراجعه و ملاقات و تجلیل مردم از مبارزین آزادشده ، گامی دیگر در جهت تقویت و بالندگی نهضت اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) در شهر طبس بود. همچنین به دنبال سخنرانی شورانگیز جناب
حجه الاسلام و المسلمین مهدی پور[3] در شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان (مصادف با مردادماه 1357) در محل مسجد صاحب الزمان(عج) که به دستگیری سخنران و جمعی از مؤمنین در محل مسجد انجامید، ظهر روز بعد ، پس از اقامه نماز جماعت به امامت روحانی بزرگوار حاج شیخ محمد حسن شریعتی، نمازگزاران در معیت امام جماعت خویش جهت اعتراض و درخواست آزادی دستگیرشدگان شب قبل به سمت شهربانی راهپیمایی نمودند و با آجر به ماموران حمله کردند. هر چند که ابتدا رئیس شهربانی که ظاهراً آجری به پایش خورده بود ، لنگ لنگان قدم
بر می داشت ، اقدام به تیراندازی هوایی کرده بود ولی وقتی حاج آقای شریعتی پس از آرام کردن جمعیت اعلام کردند که برای آزادی بازداشت شدگان به داخل زندان می روند و از مردم خواستند در صورت تأخیر ایشان به وظیفه خود عمل کنند؛ طولی نکشید که رئیس شهربانی به ناچار از موضع تهاجمی خود عقب نشینی کردو تسلیم خواسته معترضین شد و بدینسان حجه الاسلام و المسلمین مهدی پور و سایر زندانیان باتفاق حاج آقای شریعتی پیروزمندانه از زندان خارج و به جمعیت پیوستند. بدنبال شکست شهربانی در مقابل ارادهالهی انقلابیون ، روز بعد یگانی از نیروهای ارتش که ظاهراً از بیرجند به طبس اعزام شده بودند ، کنترل کامل شهر را به دست گرفتند و بدون اعلام رسمی ، عملا برای سه روزی حکومت نظامی در شهر برقرار کردند. بنوعی که حتی اجتماعات سه نفری را متفرق
می نمودند. و این امر سه هفته قبل از واقعه جانگداز سرکوب قیام مردم تهران در میدان ژاله (شهدا) در هفدهم شهریور سال 1357 بود.
حاج آقای شریعتی در راهپیمایی های دوران انقلاب اسلامی نیز حضور بارز و موثری داشتند و این حضور در قوت قلب و تقویت روحیه پایداری مردم تأثیرگذار بود.
قابل ذکر اینکه هسته اولیه کمیته انقلاب اسلامی که شاید به دلیل شرایط خاص شهر طبس و احساس ناامنی ناشی از اسکان موقت مردم در کمپ ها و چادر های پس از زلزله 25 شهریور 1357 ، زودتر از اکثر شهرهای ایران و از فصل پاییز در قالب گشت های شبانه ، بروز و ظهور یافت ، زیر نظر و تحت مسئولیت و حمایت آن بزرگوار شکل گرفت. سرانجام آن روحانی وارسته در سال 1374 در مشهد مقدس دعوت حق را لبیک گفت و در بلوک 37 ردیف 50 شماره 32 بهشت رضا (ع) مشهد سر بر بالین خاک نهاد رحمه الله علیه.
با عنایت به اینکه در این فصل به موضوع مبارزات مردم طبس در جریان انقلاب اسلامی اشاره شد ، لازم است که از حضرت حجه الاسلام حاج سید احمد هاشمی محترم نیز ذکری به عمل آید ایشان اهل بشرویه می باشند ولی از حدود سال 1345 ساکن طبس بوده اند و امامت جماعت مسجد کهنه(مسجد امام خمینی) واقع در پایین محله طبس را به عهده داشته اند. سخنرانی های ایشان در مسجد مذکور و سایر مجامع مشحون از افشاگری نسبت به شاه و خاندان وی بود که با صراحت لهجه و شجاعت خاص خودشان ایراد می نمودند. به همین جهت در آن زمان نقش اول بیداری مردم و بویژه اهالی پایین محله متعلق به ایشان می باشد. مشارالیه ارتباط نزدیکی با حضرت آیت الله واعظ طبسی داشته اند و نماینده ایشان برای دریافت وجوهات شرعی بوده اند.
[1]مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم شریعتی امام جماعت کریت بوده و عمری را به هدایت مردم و تبلیغ معارف دینی در آن دیار مشغول بوده اند. ایشان در پایان عمر در سفری که برای زیارت و معالجه به مشهد داشته اند، به رحمت ایزدی پیوسته و در باغ رضوان در جوار حریم رضوی (ع) مدفون گردیده اند.
[2]مرحوم حسن اللهی فرزند رجبعلی ، جوانی غیور بود که در اثنای تهاجم نیروهای رژیم با صحنه ضرب و شتم مرحوم حجه الاسلام حاج شیخ کربلایی اسدالله ابوالحسنی مواجه شد و طاقت نیاورده پس گردنی محکمی به رئیس شهربانی زد بنوعی که کلاه رئیس شهربانی در مقابل مسجد به زمین افتاد و بلافاصله توسط مأموران دستگیر شده ، آن جوانمرد غیور را نیز به ساواک مشهد منتقل کردند.
[3]حضرت حجه الاسلام و مسلمین مهدی پور اهل میان آباد (عشق آباد طبس) در آن زمان روحانی جوانی (حدود 20 ساله) بودند که سخنرانی های ایشان شور و هیجان خاصی در مردم ایجاد می کرد. در آن زمان تأکید مشارالیهآن بود که مردم انقلابی شور و شعور خود را پا به پای هم ارتقاء دهند و می فرمودند افراد را با حق و باطل بسنجید نه حق و باطل را با افراد. مثلاً صفات حضرت علی علیه السلام و معاویه را بر می شمردند و مصداق های آن را به عهده مردم می گذاشتند. حضرت حجه الاسلام و المسلمین مهدی پور فعلاً ساکن قم می باشند و به فعالیت های پژوهشی اشتغال دارند.
منبع :
کتاب درباره حضرت آیت الله آقا شیخ محمد علی امینیان مدرس طبسی/ مؤلف محمد مهدی امینیان مدرس.
در صورت داشتن اطلاعات و تصاویر جدیدتر ؛ آنرا به همراه نام خودبه آدرس tabasenc@yahoo.com ارسال فرمایید
“استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع (www.tabasenc.ir) بلا مانع است”
پاسخ دهید