دانشنشکست آمریکا در طبسامه طبس گلشن
شکست آمریکا در طبس
شکست مفتضحانه حمله نظامی آمریکا به ایران در صحرای طبس- 5 اردیبهشت 1359
آنها در طبس آمدند وگمان کردند که میتوانند نیرو پیاده کنند و میتوانند بیایند ، و به بهانه خارج کردن گروگانها ایران را قبضه کنند ، و خدای تبارک تعالی شنها وبادها را فرستاد وآنها را شکست داد. اینها نمیتوانند بفهمند و نخواهند توانست بفهمند که سربازهای ایران از نظامیو پاسدار وسایر قوای مسلح با ایمان است که دارند میروند . تمام قدرتها یک طرف ایستادند و یک قدرت ایمان هم در مقابل اینها یک طرف و قدرت ایمان بر آنها غلبه کرد وغلبه میکند.
«صحیفه نور جلد ۱۶ صفحه ۷۵»
………………….
…………………………………………………………………………………………………………………..
جزئیات شکست حمله امریکا به ایران در طبس
انگيزه ها و زمينه هاى تجاوز امريكا:
۱- پس از فتح لانه جاسوسى (كه به تعبير حضرت امام خمينى انقلاب دوم نام گرفت) و شكست توطئه هاى مزدورانه امريكا در نفوذ و رسوخ و نهايتا مسخ انقلاب اسلامى از درون و افشاى دست هاى خيانت بار همساز با شيطان بزرگ و به اسارت گرفتن آنها، تهديدات نظامى و تحريم اقتصادى از ابتدايى ترين اقدامات جهت غلبه بر اين پيروزى بزرگ و شكست اين نصر الهى بود. همه همپالگى هاى شيطان بزرگ در اين توطئه ها با امريكا همدلى و همكارى داشتند. تبليغات در جهت اين دو توطئه ابتدا بر روى مداخله نظامى تمركز يافت و به اوج خود رسيد و چون دشمن از اين توطئه نتيجه اى نگرفت، به تشديد تبليغات بر مساله تحريم اقتصادى و بسط آن در تمامى كشورهاى هم پيمانش پرداخت و اين به دو علت بود: اول آن كه آخرين حيله دشمن بود، دوم انحراف اذهان و افكار عمومى از احتمال حمله نظامى، تا اين كه زمينه ذهنى مردم از مساله منحرف و دشمن خارجى فراموش گردد و به مشكلات داخلى و مسايل اقتصادى معطوف شود.
۲- از اهم زمينه هايى كه موجبات اين هجوم را فراهم ساخت بايد به شكست كوشش هاى ديپلماتيك و طرح هاى امريكا جهت آزادسازى جاسوسان خود اشاره كرد. (ماموريت افرادى چون رمزى كلارك، هانس، حبيب شطى، بنى صدر و قطب زاده)
۳- در خلال تلاش هاى دشمن، عوامل و ايادى امريكا يعنى گروهك هاى چپ و راست و منافق، اين بار نيز به بهانه حفظ سنگر دانشگاه و مخالف با تعطيل شدن آن و تقابل با انقلاب فرهنگى، با به راه انداختن هياهوى بسيار به جنگ و جدال و خون ريزى و سنگربندى مشغول شدند و آن چنان ماهرانه جو را آماده ساختند كه گويى اين بخش نيز جزيى از طرح كلى تجاوز نظامى بوده است.
۴- آتش افروزى هاى رژيم بعث عراق در مرزهاى خود با ايران و غائله كردستان. شگفتى ماجراى تجاوز وقتى روشن مى شود كه بدانيم دولت تجاوزگر امريكا در خصوص چنين ماموريتى متجاوز از ۵ ماه تمام در صحراهاى آريزونا (جايى كه تقريبا شرايط كوير ايران را داراست) تعليمات پيچيده و فشرده اى را به كماندوهاى خود داده بود و از پيچيده ترين تكنيك هاى نظامى اعم از تسليحات نظامى و دفاعى تا صنايع مدرن هواپيمايى استفاده كرده و بودجه نامحدودى را براى اين عمليات اختصاص داده بود. سازمان هواشناسى امريكا وضع جوى ايران بخصوص منطقه فرود در صحراى طبس را كاملا مورد پيش بينى عملى قرار داده بود و به علت اين كه هواى آن شب مهتابى بود، ورود هر نوع هواى غير مطلوب و وقوع طوفان بعيد به نظر مى رسيده است.
هدف اصلى؛ ساقط نمودن حكومت آيت الله خمينى
قبل از انجام عمليات، ارسال نامه يكى از عوامل وابسته به سازمان هاى جاسوسى به شوراى انقلاب و اعلان خطر در مورد حمله نظامى صورت پذيرفته بود. وى در اين نامه مى نويسد: «هدف از اين نامه افشاى اهداف و نقشه هاى بيشرمانه دولت امريكا و اسراييل عليه ايران است. لازم به يادآورى است كه من اين مطلب را از يك افسر اطلاعات ارتش اسراييل دريافت كرده ام.
شوراى امنيت ملى امريكا سرگرم طرح نقشه اى نظامى به منظور آزادى گروگان هاى سفارت امريكا در تهران مى باشد. بر طبق اين نقشه كه قسمتى از آن در خارج و بخشى از آن در ايران قرار است انجام گيرد، گروه ويژه مشتركى با همكارى سازمان جاسوسى اسراييل به وجود آمده است. در ۲۲ نوامبر ۱۹۷۹ در جلسه مشتركى با شركت غرروايزمن وزير دفاع اسراييل، سفير امريكا در تل آويو و وابسته نظامى امريكا جزييات همكارى اسراييل در اين عمليات روشن گرديد. در اين جلسه تصميم گرفته شد كه از افسران و طراحان برنامه حمله به فرودگاه «انتبه» در اوگاندا از جمله «شيمون پرز» نيز استفاده شود.
افراد اين گروه ويژه، ۸۲ تن از لشكر ويژه هوا- زمين امريكا مى باشند كه هم اكنون در پايگاه فورت براگ تحت آموزش مى باشند و به زودى از طريق آلمان غربى به پايگاه آكروتينى در قبرس و سپس به اسراييل اعزام خواهند گرديد. يك دولت همسايه ايران نيز موافقت نمود كه ايالات متحده از پايگاه هاى نظامى خود و يك پايگاه نظامى به منظور جمع آورى و تهيه اطلاعات استفاده نمايند.
در كنار اين گروه يك دسته شامل افسران سابق ارتش و ساواك ايران نيز به تهران اعزام شده اند تا مكان دقيقى براى گروگان ها پيدا كنند. چندروز پس از اعزام اين گروه، گروه دومى به تهران اعزام مى گردند، تا حمله شبانه به سفارت را براى آزادى گروگان ها رهبرى نمايند.»
در دنباله همين نامه در مورد تلاش هاى ضد انقلابى امريكا مى خوانيم:
«طرحى نيز به منظور ساقط نمودن حكومت آيت الله خمينى كه شامل تضعيف موقعيت ايران و بى اعتبار كردن آيت الله مى باشد به دستور شخص كارتر تحت بررسى است. بدين منظور به سرويس هاى اطلاعاتى امريكا در خاورميانه دستور داده شده كه عمليات و حملات تروريستى را بر عليه ايران آغاز نمايند.»
با توجه به اين اظهارات مى توان به راحتى درك كرد كه كودتاى تيرماه ۵۹ در دنباله طرح حمله نظامى ناموفق به ايران بوده است. اقدام بعدى در داخل كشور براى آماده نمودن زمينه حمله نظامى، جمع آورى توپ ها از حوزه عملياتى امريكا بود. ۳ روز به زمان عمليات مانده، بر طبق تلفنگرامى ۱۰ آتشبار يعنى ۸۰۰ توپ ۲۳ ميليمترى ضد هوايى از شيراز به تهران، مشهد، بابلسر به بهانه اعزام به غرب جمع آورى مى شوند، در حالى كه در انبارهاى نيروى هوايى توپ موجود بود.
شرح ماجرا
دومین رخداد مهم سال ۱۳۵۹ در سپیدهدم روز جمعه پنجم اردیبهشت اتفاق افتاد. این رخداد شکست عملیات نظامی واحدهای زبده[۱]ارتش آمریکا در داخل خاک ایران، به قصد خارج کردن گروگانهای آمریکایی در تهران بود. این عملیات شکست خورده نیروهای آمریکایی در منابع ایرانی به نام «حادثه طبس» و در منابع آمریکایی به نام «عملیات پنجه عقاب»[۲] یا «عملیات چنگال عقاب» معروف است.
عملیات پنجه عقاب توسط نیروهای ویژه (تکاور) ارتش آمریکا، به نام نیروی دلتا[۳] طراحی شده بود.
نیروی دلتا شامل یک گروه افراد زبده از نیروی زمینی ارتش آمریکا است که تحت فرماندهی عملیات در ستادی مشترک از تمام نیروهای مسلح قرار دارد. اعضای نیروی دلتا از بین افراد واجد شرایط دستچین شده است و هریک باید دورههای آموزش خاص دوساله را طی کنند. واحد دلتا دارای مهارتهای ویژه در زمینههای ضد شورش است و نیز تواناییهای تکنیکی و تاکتیکی یگان کوچک نظامی را دارد. هسته اول گروه دلتا در سال ۱۳۵۶ شمسی (۱۹۷۷ میلادی) تشکیل شد، ولی آموزش افراد آن نزدیک به دوسال طول کشید. به این صورت عملیات پنجه عقاب در آغاز سال ۱۳۵۹، به شرحی که میآید، به صورت اولین عملیات ضربتی اجرایی برای گروه دلتا در آمد.
بر اساس منابع اطلاعاتی که بعد ها از حالت طبقهبندی خارج شد و در اختیار عموم قرار گرفت، تعداد افراد تکاور شرکتکننده در عملیات پنجه عقاب ۱۱۸ نفر محاسبه شده بود. بر مبنای همان اطلاعات محرمانه و سری که بعدها از حالت طبقهبندی خارج شد، طراحی و برنامهریزی عملیات پنجه عقاب در رازداری مطلق صورت گرفت. عملیات پنجه عقاب بر پایه همکاری هر چهار نیروی ارتش آمریکا شامل نیروی زمینی (واحد دلتا)، نیروی هوایی (هواپیماهای ترابری)، نیروی دریایی (ناو هواپیمابر) و نیروی تفنگداران دریایی (هلیکوپتر) سازماندهی شده بوده است.
سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در عملیات پنجه عقاب نقش واحد تدارکات و پشتیبانی محلی، با استفاده از کارکنان فارسی زبان را به عهده داشته است.
بر اساس منابع موجود این گروه از کارکنان محلی فارسیزبان سازمان سیا مدتی قبل از شروع عملیات پنجه عقاب در ایران مستقر شده بودند و پیشزمینههای محلی مورد نیاز برای اجرای عملیات را فراهم آوردند. در اینجا فقط به چند مورد از عملیات پشتیانی محلی که توسط کارکنان فارسیزبان سیا انجام شد، میتوان اشاره کرد؛ بازبینی فرودگاه نزدیک طبس و آماده کردن آن از طریق نصب دستگاه مادون قرمز به صورتی که خلبانان آمریکایی بتوانند در شب فرود بیایند.
این کار، مدتها قبل از اردیبهشت ۵۹، به صورت مشترک با افسران نظامی آمریکایی که توانسته بودند به طورمخفی وارد ایران شوند، در منطقه طبس صورت گرفته بود. یعنی بازبینی باند خاکی این فرودگاه و آماده کردن آن به صورتی که بتواند همزمان شش هواپیمای بزرگ ترابری و هشت هلیکوپتر بزرگ نظامی را در خود جای دهد و همچنین تدارک محوطهای بسیار بزرگ در حوالی گرمسار به صورتی که هشت هلیکوپتر بزرگ نظامی بتوانند در آن بنشینند و در ضمن این محل بتواند بیشتر از ۱۲۰ نفر نظامی آمریکایی را در طول یک روز در خود جای دهد و استتار کند. کار دیگر خرید و آماده کردن بیشتر از شش کامیون حمل نیرو مشابه کامیونهای ارتش ایران با رانندگان فارسی زبان بود که بتوانند بیشتر از ۱۲۰ نفر نظامی آمریکایی را با حداقل درگیری از حوالی گرمسار به خیابان تخت جمشید در قلب تهران منتقل کنند. برخلاف قسمت نظامی عملیاتی پنجه عقاب که از حالت طبقهبندی خارج شده است، اطلاعات در مورد بخش پشتیبانی این عملیات توسط کارکنان سیا هنوز در شکل اطلاعات طبقهبندی شده باقیمانده است. موردهای بالا هم به عنوان بخشی از اطلاعات نظامی از حالت طبقهبندی خارج شد.
بر اساس همان منابع که بعد ها از از حالت طبقهبندی خارج شد، تمرینهای اولیه تکاوران گروه دلتا در ایالت آریزونا در جنوب آمریکا صورت گرفت که قسمتهای بزرگی از آن ایالت بیابانی است. در مرحلههای بعدی مرکز تمرین نهایی و نیز مرکز فرماندهی اجرایی این عملیات به پایگاهی به نام «وادی قنا»[۴] (با کسر قاف)، که در کشور مصر واقع است، منتقل شد. پایگاه وادی قنا در جنوب مصر شرایطی مشابه کویر ایران را دارد.
انتخاب روز جمعه برای شروع این عملیات برای آن بود که حداکثر غافلگیری را به وجود بیاورد؛ چون روزهای تعطیل معمولاً ارتباط اداری کندتر صورت میگیرد. روز جمعه پنجم اردیبهشت ۱۳۵۹ همزمان با نهمین شب گردش ماه بود و به این ترتیب ماه هنوز در حالت بدر قرار نگرفته بود.
بر اساس برنامه قرار بود که در نخستین مرحله این عملیات در داخل ایران از محل یک فرودگاه قدیمی با باند خاکی در بیابانهای نزدیک به شهر کویری طبس به صورت اولین پایگاه عملیاتی استفاده کنند. در این برنامه آن فرودگاه با باند خاکی در نزدیکی شهر طبس پایگاه «کویر-۱»[۵] نامیده شده بود. این باند خاکی پرواز در ۱۲۰ کیلومتری جنوب غربی شهر طبس و در حوالی روستای «رباط خان» قرار داشت.
بر اساس آن عملیات قرار بود اعضای نیروهای ویژه دلتا، با استفاده از شش هواپیمای ترابری در محل «کویر-۱» فرود آیند. نیمی از هواپیماها برای حمل نیرو و نیم دیگر از نوع هواپیمای تانکر حمل سوخت اختصاص داشتند. همه هواپیماها از خانواده هواپیمای ترابری «سی – ۱۳۰» بودند.
همزمان قرار بود هشت هلیکوپتر نیز به همان نقطه وارد شوند. همه هلیکوپترها از خانواده «آر – اچ – ۵۳»، از نوعی بودند که «نیروی تفنگداران دریایی آمریکا» از آن استفاده میکنند. نیروی هوایی آمریکا نوع دیگری از همین خانواده هلیکوپتر «آر – اچ – ۵۳» را استفاده میکند که از نوع مورد استفاده تفنگداران دریایی قویتر است.
روز سوم اردیبهشت ۱۳۵۹ اعضای نیروهای ویژه دلتا از پایگاه عملیاتی «وادی قنا» واقع در جنوب مصر به پایگاه هوایی جزیره مصیره[۶] واقع در اقیانوس هند، متعلق به کشور عمان، منتقل شده بودند. پایگاه هوایی مصیره نقطه شروع عملیات و مکانی برای شروع پرواز شش هواپیمای ترابری به داخل ایران بود. هشت هلیکوپتر شرکتکننده در این عملیات پرواز خود را از عرشه ناو هواپیمابر اتمی آمریکایی نیمیتز[۷] که در آن زمان در شمال اقیانوس هند و دریای عمان نزدیک به آبهای ساحلی ایران گشت میزد، شروع کرده بودند.
عملیات پنجه عقاب با توجه به شرایط جنگ سرد (بین آمریکا و شوروی) بر مبنای حداکثر رازداری طراحی شده بوده است و این موضوع رازداری مطلق خود یکی از دلیلهای شکست آن عملیات شد. در آن زمان ناو هواپیمابر نیمیتز بهطور سازمانی فقط هشت فروند هلیکوپتر از خانواده «آر – اچ – ۵۳» را در بدنه خود حمل میکرده است. هلیکوپترهای بیشتر از هشت فروند باید در محوطههایی دیگر آن ناو و از جمله در عرشه حمل میشدند که از نظر امنیتی ممکن بوده است مسئلهساز شود؛ چون احتمال داده میشد که موضوع حمل تعداد زیادی هلیکوپتر توسط ناو هواپیمابر نیمیتز، از طریق عکسبرداری فضایی توسط سازمانهای جاسوسی شوروی، جلب توجه کند. حداقل هلیکوپتر مورد نیاز برای انجام عملیات پنجه عقاب شش هلیکوپتر بوده است، و به این ترتیب اجرای این عملیات با فقط دو هلیکوپتر یدکی امکانپذیر میشده است.
در ضمن نیروی هوایی آمریکا نوع قویتری از همان خانواده هلیکوپتر «آر- اچ- ۵۳» در اختیار داشته است. استفاده از هلیکوپترهای نیروی هوایی روی یک ناو هواپیمابر، که وابسته به نیروی دریایی آمریکا است، موضوعی در رابطه با مسئله رقابت بین نیروهای چهارگانه ارتش آمریکا (نیروی زمینی، نیروی دریایی، نیروی هوایی و نیروی تفنگداران دریایی) قرار میگرفته است. به این ترتیب طراحان عملیات نظامی پنجه عقاب در نهایت به همان هشت هلیکوپتر سازمانی موجود در ناو نیمیتز رضایت دادند. به طوری که خواهیم دید در مرحله اول عملیات سه هلیکوپتر مشکل پیدا کردند و این به معنی لغو کل عملیات بود.
چرا بالگرد RH-۵۳D برای این عملیات انتخاب شد؟
بالگرد RH-۵۳D نمونه ویژه ضدمین CH-۵۳ سیكورسكی میباشد. نیروی دریایی آمریكا اولین فروند از ۳۰ فروند سفارشی خود را در سال ۱۹۷۳ تحویل گرفت تا آن را با نمونههای قدیمی RH-۳A جایگزین كند. تصادفا تنها مشتری دیگر این بالگرد نیروی دریایی ایران با ۶ فروند سفارش بود. در ابتدا انتخاب نوع مشخصی از این بالگرد برای شركت در عملیات مشكل بود، ولی همه بر سر شركت این بالگرد در عملیات توافق داشتند. این بالگرد به خاطر ظرفیت زیاد حمل نفرات و حمل بار، مورد توجه بود. در حالت كاملا بارگیری شده قادر به حمل ۳۰ نفر و در حدود ۴۲۰۰۰ پوند بار (در حدود ۱۵ تن) و رسیدن به سرعت ۱۶۰نات بود. نوع RH-۵۳D به مخازن سوخت اضافی مجهز بود از این رو توانایی حمل مسافت بیشتری را نسبت به نمونه اصلی خود یعنی CH-۵۳ داشت.
یك سال قبل از این جریان، یك فروند RH-۵۳D اسكادران HM-۱۲ نیروی دریایی آمریكا پرواز بدون وقفهای را از پایگاهی در ویرجینیا به پایگاهی در كالیفرنیا انجام داد. این پرواز حدودا ۱۸ ساعت و نیم طول كشید و بالگرد بیش از ۲۰۷۷ ناتیكال مایل را طی كرده بود. در طول مسیر بالگرد از یك فروند HC-۱۳۰ دفاع ملی هوایی آمریكا سوختگیری میكرد. این پرواز كه قابلیتهای RH-۵۳D را در پروازهای طولانی مدت به خوبی نشان میداد، توسط ستوان رادنی دیویس انجام شده بود.
برنامه عملیاتی پنجه عقاب
بر طبق برنامه قرار بوده که ابتدا هواپیماها و سپس هلیکوپترها در محل «کویر-۱» فرود آیند. در مرحله بعد نیروهای ضربتی دلتا از داخل سه هواپیمای نیروبر به داخل هلیکوپترها منتقل شوند و سپس هلیکوپترها تجدید سوخت کنند. همچنین قرار بوده در پایان مرحله اول، هر شش هواپیما از ایران خارج شوند و به پایگاه مصیره بازگردند.
هلیکوپتر ها در شروع مرحله دوم قرار بود که در همان شب اول نیروی دلتا را از محل «کویر-۱» به یک پایگاه عملیاتی دوم در نزدیکی گرمسار در شرق تهران منتقل کند.
پایگاه عملیاتی دوم در نزدیکی گرمسار «کویر-۲»[۸] نامیده شده بود. طبق برنامه قرار بود که استقرار کامل نیروها در محل «کویر-۲» یک ساعت پیش از طلوع آفتاب خاتمه پیدا کرده باشد و نیروهای دلتا در طی روز دوم در محل «کویر-۲» مخفی و استتار شوند.
طبق همان برنامه قرار بود که هلیکوپترها، بعد از تخلیه نیروی دلتا، در محل «کویر-۲»، به طرف شمال پرواز کنند. قرار بوده که هشت هلیکوپتر در محلی دیگری در داخل یک منطقه کوهستانی در شمال گرمسار («کویر-۳»؟) پناه بگیرند و پنهان شوند. مشخصات دقیق محل پناه گرفتن هلیکوپترهای در داخل کوههای شمال گرمسار در منابع موجود مشخص نشده است.
نیروی دلتا قرار بوده که در ابتدای شب دوم با استفاده از شش دستگاه کامیون، شبیه کامیونهای ارتش ایران و یک مینیبوس نظامی، همه با رانندههای فارسی زبان، از محل «کویر-۲»، در نزدیکی گرمسار، به محوطه سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید در تهران، منتقل شوند. مقصد آن مینیبوس محوطه وزارت امور خارجه ایران (در نزدیکی باغ ملی در مرکز تهران) بود.
نیروی دلتا قرار بوده که در طول شب دوم به محوطه سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید در تهران و نیز به وزارت امور خارجه ایران شبیخون بزنند و ۵۲ آمریکایی گروگان گرفته شده را از محوطه سفارت و نیز از محوطه وزارت امور خارجه خارج و به محل ورزشگاه امجدیه، در مجاورت سفارت، منتقل کنند.
در این مرحله قرار بود که هلیکوپترها از مخفیگاه خود در کوههای شمال گرمسار خارج شوند و به طرف تهران پرواز کنند. هلیکوپترها قرار بود نیروی دلتا و گروگانهای آمریکایی را از محل ورزشگاه امجدیه به فرودگاه منظریه، در جنوب تهران و در میانه جاده قم، منتقل کنند. در این مرحله قرار بود تعدادی هواپیمای ترابری آمریکایی و هواپیماهای جنگی پشتیبانی آنها از پایگاه مصیره به فرودگاه منظریه پرواز کنند. در مرحله بعد قرار بود در محل فرودگاه منظریه کل افراد (نیروی دلتا به اضافه گروگان های آزاد شده) از هلیکوپترها به هواپیماهای ترابری آماده منتقل شوند.
در پایان این مرحله قرار بود هلیکوپتر های آمریکایی منفجر و در ایران رها شوند و کلیه افراد با کمک هواپیماهای ترابری آمریکایی از محل فرودگاه منظریه از ایران خارج شوند. مسیر بازگشت هواپیماها به طرف پایگاه وادی قنا، در مصر، از طریق فضای عربستان بوده است. (برای اطلاع بیشتر در این مورد اینجا را کلیک کنید.)
اجرای عملیات پنجه عقاب- بعد از ساعت سین
با اعلام زمان شروع عملیات (معروف به ساعت سین[۹]) توسط فرماندهی کل، عملیات نظامی «پنجه عقاب» طبق برنامه شروع شد. اولین نقطه تماس[۱۰] هم، به همین ترتیب، همان نقطه کویر-۱ اعلام شد. ولی این برنامه از همان ابتدای کار با مشکل روبهرو شد. گفته میشود که مرحله اول این عملیات نظامی، شامل پرواز هلیکوپترها از عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز به محل کویر-۱، در اثر پدیده جوی «هبوب[۱۱]» در جنوب استان بلوچستان، با مشکل روبهرو شد. هبوب (به فتح حرف ه) واژهای عربی است و نام نوعی وضعیت هوا است که در آن غبار شن بسیار رقیق به وجود میآید. به این ترتیب هبوب معادل طوفان شن معمول در کویرهای ایران نیست. حالت هبوب به دنبال فروآمدن صاعقه، معمولاً در صحرای آفریقا و صحرای عربستان، به وجود میآید.
دو هلیکوپتر، در مرحله اول عملیات، در جنوب استان بلوچستان در مواجهه با «هبوب»، دچار اشکال و از دور عملیاتی خارج شدند. یکی از آن هلیکوپترها در جنوب استان بلوچستان در خاک ایران رها شدند و دیگری به پایگاه خود در عرشه ناو هواپیمابر نیمیتز بازگشت. به این ترتیب حدود دو ساعت بعد از «ساعت سین» فرمانده عملیات در صحنه برای اجرای این ماموریت فقط شش هلیکوپتر در اختیار داشت.
طبق برنامه شش هلیکوپتر سالم کمترین تعداد هلیکوپتر مورد نیاز برای اجرای این عملیات بوده است. پیشرفت عملیات پنجه عقاب، با خارج شدن دو هلیکوپتر حتی قبل از رسیدن به نقطه تماس در پایگاه کویر-۱، نامطلوب بوده است. یکی دیگر از هلیکوپترها در مرحله نشستن در پایگاه کویر-۱ دچار اشکال میشود و احتیاج به قطعه یدکی پیدا میکند. قطعههای یدکی مورد نیاز در اولین هلیکوپتری که رها شده بود، قرار داشت. فرمانده در صحنه عملیات با داشتن فقط پنج هلیکوپتر تقاضای لغو کل عملیات را از فرماندهان خود میکند که این تقاضا به رده فرمانده کل منتقل میشود و در آن سطح تایید میشود. کل عملیات پنجه عقاب در این مرحله شکست خورده تلقی و از طرف فرمانده کل دستور بازگشت به فرماندهان ستادی، عملیاتی و اجرایی در صحنه صادر میشود.
بازگشت بی افتخار
مشکل تیم عملیاتی به از دست دادن سه هلیکوپتر، حتی قبل از اجرای مرحله اول عملیات و به دنبال آن لغو کل عملیات، محدود نشد. عملیات پنجه عقاب پس از ساعت یک و نیم صبح روز جمعه پنجم اردیبهشت ۵۹ در محل پایگاه کویر-۱ در نزدیکی طبس با اغتشاش همراه میشود. نبود نور
مهتاب، به دلیل آن که در آن شب ماه در حالت بدر قرار نداشت، به این اغتشاش کمک میکند. اغتشاش عملیاتی به تصادف هلیکوپتر شماره ۳ با یکی از هواپیماها منجر میشود. هر دو وسیله آتش گرفتند. با توجه به این که آن هواپیما خود تانکر حمل سوخت بوده است میتوان تصوری از شدت آتشسوزی ناشی از این تصادف را در ذهن ساخت.
شکل زیر باقیمانده این هواپیمای سوخته و بخشی از هلیکوپتر ذوب شده را در قسمت جلوی تصویر نشان میدهد. این عکس خود نشانه شدت آن آتشسوزی است. در اثر این آتشسوزی هشت نفر نظامی آمریکایی (پنج نفر از پرسنل هواپیمای ترابری وابسته به نیروی هوایی و سه نفر از خلبانان هلیکوپتر وابسته به نیروی تفنگداران دریایی) در همان محل در اثر آتشسوزی کشته شدند.
نظامیان آمریکایی، به دنبال حادثه آتشسوزی، تعداد پنج هلیکوپتر سالم را در پایگاه «کویر-۱» به جا گذاشتند و مجبور شدند که به حالت فرار از منطقه خارج شوند. عجله آنها به حدی بود که حتی نتوانستند جنازههای افراد کشته شده را هم با خود ببرند و آنها را در همان محل به جا گذاشتند. فرماندهان عملیاتی گروه دلتا با این کار خود، یعنی به جا گذاشتن جنازههای همقطاران کشته شده خود، یکی از اصول نظامی نیروهای ویژه ارتش آمریکا را که «هیچ تن نباید جا گذاشته شود»[۱۲]، نقض کردند.
كشته شدگان عبارت بودند از :
كاپیتان هارولد لوییس فرمانده MC-۱۳۰E
كاپیتان لین مكینتاش خلبان MC-۱۳۰E
كاپیتان ریچارد بیك خدمه MC-۱۳۰E
كاپیتان چارلز مك میلیان خدمه MC-۱۳۰E
سروان جویل مایو مهندس پرواز MC-۱۳۰E
ستوان روی جانسون خدمه RH-۵۳D
ستوان جان هاروی خدمه RH-۵۳D
جورج هلمز خدمه RH-۵۳D
به خاطر هرج و مرج پیش آمده پس از برخورد دو بالگرد، نیروهای امریكایی سعی در تخلیه منطقه در اسرع وقت داشتند. از این رو ۵ فروند بالگرد باقیمانده را سالم رها كرده و حتی مدارك و اسناد محرمانه موجود در آنها را نیز از بین نبردند. همین اسناد باعث شد كه اكثر رابطین این عملیات كه از قبل در تهران به سر می بردند، دستگیر شوند.
دولت آمریکا، به دنبال شکست در این علمیات نظامی، به طور رسمی روابط سیاسی خود با دولت ایران را قطع کرد. از آن زمان دولتهای آمریکا و ایران روابطه خصمانهتری را در پیش گرفتند که این رویه خصمانه بعد از سه دهه همچنان برقرار مانده است. در این مورد منابع بسیار زیاد موجود است. از تکرار آنها در این جا خودداری میشود. در مورد حادثه طبس منابع نوشتاری، دیداری و شنیداری بسیاری وجود دارد. (برای دیدن خلاصه از این حادثه اینجا را کلیک کنید.)
مدارک طبقهبندی شده و سلاحهای سری به جا مانده در هلیکوپترهای آمریکایی
طبق مدارک نظامی آمریکایی که بعدها از حالت طبقهبندی خارج شد و در اختیار عموم قرار گرفت آمریکاییها در زمان فرار از محل کویر-۱، علاوه بر جنازه همقطاران خود، در داخل هلیکوپترهای رها شده هنوز مقداری اسناد طبقهبندی شده و نیز سلاحهای هنوز محرمانه را به جا گذاشته بودهاند. به این دلیل فرمانده عملیاتی نیروی دلتا از فرماندهان بالاتر آمریکایی تقاضای بمباران فوری هلیکوپترهای رها شده را میکند. فرماندهان عالی نظامی آمریکا این تقاضا را غیر عملی میدانند و با آن موافقت نمیکنند.
گلولهباران هلیکوپترها توسط هواپیماهای شکاری ایران- در طول روز ۵ اردیبهشت ۵۹
در طی همان روز پنجم اردیبهشت ۵۹ تعدادی از هواپیماهای شکاری ایران اقدام به گلوله باران (بمباران؟) هلیکوپترهای آمریکایی رها شده در در روی زمین کردند. طی این حمله یکی دیگر از هلیکوپترهای رها شده دچار آتشسوزی شد و از بین رفت، ولی بقیه سالم ماندند. در این حادثه گلوله باران هلیکوپترهای رها شده توسط شکاریهای ایران یک نفر ایرانی کشته و سه نفر نیز زخمی شدند. این چهار نفر توانسته بودند طی روز و با استفاده از اتومبیل خود را از یزد به محل حادثه در نزدیکی طبس برسانند. کادرهای پروازی ایرانی، در مرحلههای بعدی، توانستند هلیکوپترهای سالم باقیمانده از این عملیات را پرواز دهند و به فرودگاه قلعه مرغی در جنوب تهران منتقل کنند.
بالاترین مقام رسمی نظامی ایران (فزمانده کل قوا در آن زمان) پس از این حادثه به طور رسمی اعلام کرد که هدف از گلوله باران هلیکوپترهای رها شده در طول روز ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ توسط شکاری های ایران آن بوده که ملخ تمامی هلیکوپترهای به جا مانده زده شود تا آمریکاییها نتوانند مجدداً از آن هلیکوپترها استفاده کنند. توجه کنید که در این تصویر ملخهای این هلیکوپتر رها شده هنوز سالم ماندهاند! در ضمن این موضوع منحصر به همین یک هلیکوپتر نیست، بلکه ملخ هلیکوپترهای به جامانده در شکلهای قبل هم سالم ماندهاند.
در نوشتههای آمریکایی موجود، در رابطه با خاتمه عملیات چنگال عقاب، به موضوع شباهت گلوله باران هلیکوپترهای رها شده توسط شکاریهای ایران و تقاضای فرمانده عملیاتی نیروی دلتا برای بمباران هلیکوپترهای رها شده، اشاره شده است. در ضمن بعد از گلوله باران هلیکوپترها توسط شکاریهای ایران دیگر در مورد مدارک و سلاحهای طبقهبندی شده به جای مانده در داخل هلیکوپتر رها شده، مورد اشارههای قبلی در منابع آمریکایی، خبری ردیابی نشد!
نقش بني صدر
يکي از ابعاد اين جنايت هماهنگي و همکاري عناصر ليبرال و وابسته به آمريکا در اجراي هرچه دقيق تر اين تجاوز نظامي بود ؛ قبل از شروع عمليات بني صدر توسط فرماندهان نظامي منصوب خود نظير تيمسار شادمهر ، رئيس ستاد مشترک وقت ارتش و تيمسار باقري ، فرمانده وقت نيروي هوايي به پايگاه يکم شکاري دستور جمع آوري سريع توپ هاي 23 ميليمتري ضد هوايي که حريم هوايي فرودگاه و پايگاه را تامين مي کرد ، داد . به نحوي که باند فرودگاه تهران تا روز تهاجم بدون مراقبت بود. مشابه اين دستور به پايگاههاي ديگر ؛ مانند شيراز ، ايستگاه رادار مشهد و…نيز ابلاغ شده بود.
پس از شکست تجاوز طبس نيز ، بلافاصله کارتر طي بيانيه اي که از طريق راديو آمريکا در سراسر جهان پخش گرديد، ضمن اعلام عدم موفقيت اين طرح، اعلام داشت که اسناد طبقه بندي شده “سري” در صحنه عمليات در هلي کوپترها به جاي مانده است. در واقع کارتر با اين کار به بني صدر هشدار داده بود که اسنادي که ارتباط با اين طرح را بر ملا مي سازد، در صحنه عمليات بر جاي مانده و بايد هر چه سريع تر فکري به حال آنها کرد.چند ساعت پس از اين پيام کارتر، به دستور مستقيم بني صدر که در آن زمان فرماندهي کل قوا را نيز بر عهده داشت، بمب افکن هاي ايران، هلي کوپتر هاي در شن مانده و بي دفاع را بمباران کردند!! که در اين حادثه علاوه بر انهدام تجهيزات نظامي پيشرفته و اسناد سري فرمانده سپاه يزد ، محمد منتظر قائم نيز به شهادت رسيد .[17]
شهید محمد منتظرالقائم، تنها شهید واقعه طبس
شرح حادثه طبس بارها و بارها از طریق رسانههای مختلف و تریبونها برای مردم بازگو شده است اما به نظر میرسد آنچه در این حادثه مظلوم واقع شده است، یاد و خاطره شهید محمد منتظرقائم، تنها شهید حادثه طبس و نخستین فرمانده سپاه یزد است. منتظرقائم كه از نخستین نیروهایی بود كه خود را از یزد به محل حادثه در صحرای طبس رساند، هنگامی كه برای بررسی وضعیت درون یكی از هلیكوپترهای ساقط شده آمریكا در صحرای طبس رفت، بر اثر انفجار هلیكوپتر به شهادت رسید. البته این هلیكوپتر كه حاوی اسناد و مدارك بسیاری از آمریكایی جنایتكار بود، به دستور بنیصدر خائن و توسط نیروی هوایی كه در محل حاضر شده بود، مورد اصابت قرار گرفت
پيام امام خمینی به ملت ايران به مناسبت حادثه طبس
زمان : 5 ارديبهشت 1359 / 9 جمادي الثاني 1400
مكان : تهران ، شميران ، دربند
موضوع : اشتباه كارتر و نتايج آن
مناسبت : حمله نظامي امريكا به ايران “حادثه طبس “
مخاطب : ملت ايران
بسم الله الرحمن الرحيم
ملت رزمنده ايران ، دخالت نظامي امريكا را شنيديد و عذرهاي كارتر را نيز شنيديد.اينجانب كه كرارا گفته ام كارتر براي وصول به رياست جمهوري حاضر است به هرجنايتي دست بزند و دنيا را به آتش بكشد، شواهد آن يكي پس از ديگري ظاهر شده ومي شود؛ و اشتباه كارتر در آن است كه گمان مي كند با دست زدن به اين مانورهاي احمقانه مي تواند ملت ايران را كه براي آزادي و استقلال خويش و براي اسلام عزيز ازهيچ فداكاري رويگردان نيست
، از راه خودش كه راه خدا و انسانيت است منصرف كند.كارتر باز احساس نكرده با چه ملتي روبه روست و با چه مكتبي بازي مي كند. ملت ما ملت خون و مكتب ما جهاد است . اين شخص انساندوست ! (1) براي رسيدن به چند سال رياست و جنايت ، جان گروهي را تباه كرد، كه محتمل است براي كم جلوه دادن جنايتش ، هشت نفر را اقرار كرده باشد، در صورتي كه طبع واقعه شهادت مي دهد كه دههانفر جان خود را در راه شهوات او از دست داده اند و دهها نفر هم در كوير لوت سرگردان و در معرض مرگند ادعاي اينكه همه مسافران هواپيما را برده اند، مخالف گزارشاتي است كه به ما داده اند. كارتر بايد بداند كه اگر اين گروه به مركز جاسوسي امريكا در تهران حمله كرده بودند اكنون از هيچ يك از آنها و از پنجاه نفرجاسوس محبوس در لانه جاسوسي خبري نبود و همه رهسپار جهنم شده بودند.
1- جيمي كارتر، رئيس جمهور امريكا.
كارتر بايد بداند كه حمله به ايران ، حمله به تمام بلاد مسلمين است و مسلمانان جهان در اين امر بي تفاوت نيستند. كارتر بايد بداند كه حمله به ايران موجب قطع نفت از تمام دنيا خواهد شد و دنيا را بر ضد او بسيج مي كند. كارتر بايد بداند كه اين عمل احمقانه او درملت امريكا چنان اثري خواهد گذاشت كه طرفداران او را مخالفان او خواهد كرد. كارتربايد بداند كه با اين عمل بسيار ناشيانه حيثيت سياسي خود را به صفر رساند و از رياست جمهوري بايد قطع اميد كند. كارتر با اين عمل خود ثابت كرد كه قدرت تفكر را از دست داده و از اداره يك كشور بزرگ مثل امريكا عاجز است . كارتر بايد بداند كه ملت 35ميليوني ما با مكتبي بزرگ شده اند كه شهادت را سعادت و فخر مي دانند و سروجان رافداي مكتب خود مي كنند. و كارتر بايد بداند كه تمام ساز و برگهاي مدرن جنگي كه امريكا به ايران براي پايگاه خود در زمان شاه مخلوع داده است ، اكنون موجود است و به دست ارتش بزرگ و ساير قواي انتظامي است و بلاي جان اوست .
اكنون كه شيطان بزرگ دست به كار احمقانه زده است ، ملت شريف و رزمنده ما بايدبه امر خداي تبارك و تعالي با تمام توان خود و با اتكال به قدرت خداي متعال مهيا شود وآماده نبرد با دشمنان خود گردد. نيروهاي انتظامي ، ارتش و ژاندارمري و سپاه پاسداران به حال آماده باش باشند، و سپاه بيست ميليوني كه خود را مجهز نموده اند امروز براي فداكاري اسلام مهيا باشند كه در موقع لزوم از كشور اسلامي خود دفاع كنند؛ و از اين مانور احمقانه كه به امر خداي قادر شكست خورد، هراسي به خود راه ندهند كه حق با ماو خدا پشتيبان ملت مسلمان است . اينجانب به كارتر اخطار مي كنم كه اگر دست به امثال اين كار ابلهانه بزند، كنترل اين جوانان مسلمان و مبارز(2) و غيوري كه نگهبان جاسوسان جاسوسخانه هستند براي ما و دولت امكان ندارد و مسئول جان آنان ، شخص اوست . ومن اخيرا بايد تذكر دهم كه در قضاياي كردستان كه گروههاي منحرف چپ و مخالف بااسلام به آشوبگري برخاسته اند، و در قضاياي دانشگاهها كه گروههاي چپ امريكايي
2- دانشجويان مسلمان پيرو خط امام .
در آن مكانهاي مقدس دست به آشوب زده اند، و آشوبگريهاي دولت غير قانوني عراق در مرزهاي ايران با حمله كارتر و دخالت نظامي در ايران رابطه ملموسي دارد، و در اين موقع حساس اگر اين گروههاي منحرف در دانشگاهها و يا خارج آنها دست به آشوب بزنند، ملت رابطه مستقيم سران آنان را با امريكاي جهانخوار خواهد فهميد و تكليف خود را با آنان روشن خواهد كرد و اغماض و عفو، راه مخالف سياست اسلامي خواهدبود. و اينجانب به همه جوانان نصيحت مي كنم كه به ملت بپيوندند و از كشور خود دفاع كنند و مكتبهاي انحرافي را كنار گذارند كه وحدت صفوف به مصلحت همه است . ازخداوند متعال عظمت اسلام و مسلمين و قطع يد مفسدين و جباران را خواستارم .والسلام عليكم و رحمه الله .
روح الله الموسوي الخميني
صحيفه امام خميني (ره) – جلد : 12 – صفحه : 255
این فیلم به روایت خبرنگاران خارجی و چند روز پس شکست آمریکا در صحرای طبس تهیه شده است
………………
……………………………………………………………………………………………………….
برای دیدن تصاویر بیشتر روی عکس ذیل کلیک کنید
Click on the picture below to see more images
…………………………………………………………………………………………………..
برای دیدن روزنامه های بیشتر روی عکس ذیل کلیک کنید
………………………………………………………………………………………………….
برای دیدن مستند شکست آمریکا روی تصویر ذیل کلیک کنید
Click on the image below to see the documentary, the defeat of America
…………………………………………………………………………………………………………
پس از تسخیرلانه جاسوسى امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام که به از هم پاشیدن سیاست های استعمار گرایانه آمریکا علیه ایران و همچنین اسارت گرفتن ۵۳ نفر آمریکایى منجر شد، سران آمریکا به بهانه آزادی گروگانها تصمیم به حمله نظامی علیه ایران گرفتند. در همین راستا، یک ماه پس از فتح لانه جاسوسى، نود نفر از کماندوهاى امریکایى به ایالت آریزوناى آمریکا اعزام شدند تا آخرین مرحله تمرین و آموزش خود را تحت شرایط موقعیت مشابه ایران بگذرانند…
در این مستند به صوت کوتاه سعی شده است که حمله نظامی آمریکا به ایران در صحرای طبس در روز جمعه ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ را از ابعاد استراتژیک، سیاسی، نظامی و … تشریح کند.
(فرمت: MP4 – ابعاد تصویر: ۵۷۶*۷۲۰)
……………………………………………………………………….
جزئیات حادثه از زبان نخستین فرد حاضر در صحنه ؛ آقای سید حسن شکیبی
حادثه صحراي طبس يک حادثه به يادماندني است که در روز ٥ ارديبهشت سال ١٣٥٨در منطقه اي از صحراي طبس اتفاق افتاد که در اين حادثه که نمودي از قدرت بيهمتاي خداوند براي شکست دشمنان ايران و اسلام بود، نظاميان آمريکا با تجهيزات آن همگي با قدرت خداوند نابود شدند.
حسن شکيبي يکي از اعضاي کميته انقلاب اسلامي طبس در سال ١٣٥٨ بود که در زمان بروز اتفاق در صحراي طبس اولين فردي بود که براي بازرسي منطقه اعزام شد.
من به عنوان اولين نفر به همراه مرحوم غلامي با يک قبضه ژ-3 منطقه را بازرسي کرديم و هيچ نيروي نظامي را در منطقه نديديم و تعدادي تيربار کاليبر ٥٠ با قطار فشنگ از داخل دربهاي جلوي هر کدام از هليکوپترها بيرون بود. درب انتهايي هليکوپترها هم باز بود و داخل بعضي از هلي کوپترها خودور بود.
بعد از شناسايي اوليه به محل همکاران در فاصله ٢ کيلومتري برگشتيم و نيروي ژاندارمري تازه به محل رسيده بود که به همراه هم در آنجا مستقر شديم. با توجه به عدم ارتباط دو گروه کوچک نظامي با ساير مراکز مسئولان دو گروه تصميم گرفتند تعدادي به صورت مشترک کميته و ژاندارمري با پاي پياده هواپيماها رامورد شناسايي قرار دهند.
در زمان عمليات هليبرد آمريکا براي نجات گروگانها، جاسوسي با نام مستعار محمد زماني که ايراني بود و ٦٠ سال سن داشت به طبس فرستاده شده بود و به عنوان نماينده مهندس بازرگان نخست وزير ايران ٤٠ روز مانده به حمله آمريکائيها در طبس مستقر شده بود و هر روز با ماشين يکي از ادارات تحت عنوان اينکه براي شناسايي معادن به کوير مي رود منطقه را شناسايي و بررسي مي کرد و اين مطلب نيز در کتاب ٤٤٤ خاطرات کارتر عنوان شده است. بد نيست گفته شود؛ تا کنون هيچکس نسبت به محاکمه و بازجويي اين فرد اقدامي انجام نداده و وي بلافاصله بعد از شکست حمله نظامي آمريکا در طبس ناپديد شد.
با وجود حضور نيروهاي ژاندارمري اما تنها ٥ نفر از نيروهاي کميته انقلاب به صورت سازماندهي شده به مقصد هليکوپترها که در فاصله ١٠٠ متري از يکديگر نشسته بودند براي شناسايي حرکت کرديم. هيچکدام از نيروهاي ژاندارمري حاضر به حضور در اين گروه شناسايي نشدند. ما پنج نفر هر کدام به سمت يکي از هليکوپترها رفتيم که يک دستگاه آن روشن بود.
طبق اظهارات کارتر رئيس جمهور وقت آمريکا، رادار آن هليکوپتر روشن کليه حرکات ما را در منطقه طبس ارسال ميكرده است که اين موضوع در اسناد دانشجويان پيرو خط امام و اعترافات کارتر آمده است.
متاسفانه در ايران حکومت وقت يعني بني صدر با مرحوم بهشتي به شدت درگير و سياست زدگي خاصي کشور را فرا گرفته بود. گروههاي التقاطي هم به شدت نظام را آزار مي دادند زيرا بني صدر هم مخالف روحانيت و مخصوصا کميته انقلاب اسلامي بود. در نتيجه توجه دولتمردان به خارج کشور و امور بين الملل و مخصوصا سياست ها خارجي در آن زمان بسيار ضعيف بود و گرنه رويدادهايي که در آمريکا رخ مي داد نشان ميداد که يک کار نظامي عليه ايران انجام خواهد شد.
در زمان انقلاب اسلامي درسال ٥٧ کارتر رييس جمهور ايالت متحده آمريکا بود و در همان زمان و بعد از افشاي ادامه جاسوسي آمريکائيها در ايران تحت عنوان سفارت آمريکا، تعدادي از دانشجويان مسلمان اقدام به تسخير لانه جاسوسي کردند که حضرت امام خميني (ره) به شدت مورد تاييد قرار دادند و دانشجويان را تشويق کردند. از آنجا که کارتر دو ضربه مهلک از سوي ايرانيان يکي از دست دادن حکومت پهلوي و ديگري تسخيرلانه جاسوسي خورده بود، حال بايد براي پيروزي درانتخابات اين گروگانها را آزاد مي کرد.
کارتر گروهي را که در جنگ هاي ويتنام موفق بودند گروگانها را از داخل پادگانهاي نظامي و درحال آماده باش سالم بيرون بياورند را مامور آزاد سازي گروگانهاي خود در ايران کرد و ساعتهايي هم بيشتر تا شروع انتخابات باقي نمانده بود و اين مسئله براي کارتر بسيار حياتي بود. اين گروه ٦ ماه در صحراي نوادا آموزش ديده بودند و دراين صحرا دقيقا مطابق ساختمانها و راه هاي ايران ايران ساختمان و راه ساخته و صدها مانور کرده و آموزش ديده بودند.
٤٠٠ هواپيما از طريق ناو هواپيمابر نيکسون وارد خليج فارس شده و آماده بمبباران ايران بودند. گروه مستقر در طبس مسيرهاي آمريکا، اسرائيل، مصر، عمان و سپس کرمان را طي کرده بودند و در آن زمان ١٧ استان درايران کليه پدافندها و رادارهاي آنها جمع شده بود و استانهاي ساحلي، کرمان، خراسان، سيستان وبلوچستان، سمنان، تهران و تعدادي ديگر از استانها به حالت يک کودتاي خزنده توسط افسران رژيم پهلوي که در ارتش ايران باقيمانه بودند پدافندهاي هوايي و رادارها را جمعآوري کرده بودند و آمريکائيها هيچگونه مانعي برسرراهشان نبود.
در هنگام شناسايي اوليه غرش هواپيماهاي F-14 نيروي هوايي ارتش ايران را بالاي سرمان شنيديم که شروع به تيراندازي به سمت ما کردند که در آن زمان به محل استقرار اوليه عقب نشيني کرديم.
در مرحله بعد گروهي از نيروهاي مردمي با تفنگهاي شکاري نزد ما آمده و خواستند تا براي مبارزه با اين نيروهاي متجاوز اقدام کنند. که در مرحله شناسايي، دوباره هواپيماها به ما حمله کرده و منطقه استقراري را بمباران کردند. کليه نيروها به جز من به محل قبلي برگشتند و من بسيار اصرار داشتم به جمع آوري اسلحه ها و اسنادي که روي زمين ريخته بود.
شب وقوع حادثه هليکوپترها در کرمان سوختگيري کرده و در طبس مستقر مي شوند که همان زمان با طوفاني که هر از چند گاهي در کوير مي وزد مواجه مي شوند البته تا آن زمان عمليات تغييري نکرده بود و قرار بر ترک منطقه نبود. در همان شب دو دستگاه تانکر بنزين از سمت يزد به طبس در حال حرکت بودند که به محض پيدا شدن اين دو دستگاه يکي از تفنگداران امريکايي با موتور تريل و اسلحه به سمت تانکر مي رود و خودرو را به رگبار مي بندد که راننده بلافاصله از ماشين خارج شده و خود را به ماشين پشت سري ميرساند بعد از اين جريان يک دستگاه اتوبوس به محل حادثه رسيده و با تفنگداران آمريکايي مواجه مي شود که آنها اتوبوس را به خارج از جاده هدايت کرده و در آنجا مسافران را پياده کرده و مورد اهانت و ضرب و شتم قرار مي دهند.
در حالي که دستان مسافران از پشت بسته شده بود و فرياد الله اکبر و يا امام زمان و يا امام رضا به فريادمان برس سر مي داند انفجار بسيار مهيبي در بيابان رخ مي دهد که آن انفجار ناشي از برخورد هليکوپتر با هواپيماي C-130 بود.علت اين برخورد نيز طوفان شن و عدم ديد خلبانها بوده است. بعد از انفجار، نيروهاي امريکايي با هليکوپترهاي سالم به عمان برمي گردند.
در واقع شکست نظامي آمريکا در اين لحظه صورت مي گيرد و اين در حالي است که کارتر در اتاق فرماندهي مشغول هدايت عمليات بوده و لحظات زيادي تا انتخابات رياست جمهوري باقي نمانده بوده است و هر لحظه به مردم امريکا پيام مي داد که هرچه سريعتر گروگانهاي آمريکايي را نجات خواهم داد.
٩ آمريکايي در هواپيما در حال سوختن بودند و من براي نجات آمريکاييها در کنار هواپيما هرچه تلاش کردم فايده اي نداشت.در آن لحظه هيچگونه ارتباطي با جاهاي ديگر نداشتيم و تنها وسيله ارتباطي ما خودروهاي محلي و مردم بودند.من مرتب نامه مي نوشتم و حدود ١٤ بار تلگراف زدم و تمام اين اسناد در پاسگاه ديهوک طبس موجود است چون تنها پاسگاهي که بين طبس و مشهد ارتباط داشت پاسگاه ديهوک بود که به بيرجند مخابره مي شد.
در نامه ها ذکر مي کردم که ما در اينجا مستقريم و کاملا هواپيماها را در محاصره قرار دادهايم و اسناد و اسلحهها و مهمات در اختيار ماست و هيچگونه نيروي نظامي خارجي در منطقه نيست؛ اما بني صدر به تلگرافهاي من هيچگونه توجهي نکرد و سرهنگ باقري فرمانده نيروي هوايي ارتش را با هواپيماهاي جنگنده مامور شناسايي و انهدام اسناد و مدارک آمرييکائيها کرد که اين فرد بعدا اعدام شد. بعد از ظهر بالغ بر ٥٠ نفر از نيروهاي کميته انقلاب طبس به سرپرستي مرحوم حجتالاسلام حيدري به منطقه آمدند. بعد از ايشان تيمسار سهرابي فرمانده وقت ژاندارمري بيرجند و در حال حاضر مشاور فرماندهي کل قوا به منطقه آمدند و ماتحت امر ايشان قرار گرفتيم.
مقرر شد از محل استقرار قبلي حركت كرده و با عبور از ميان هواپيماهاي آمريكايي در دو كيلومتري بعد از آن مستقر شويم.
پس از مشاورههاي نظامي زياد ناگهان طوفان سهمگيني مجددا منطقه را فرا گرفت و در حال نزديك شدن به ما بود. با توجه آشنايي بنده به طوفانهاي كويري، پس از اعلام خطر به حاضران تصميم گرفتيم از منطقه عبور نموده و در سمت طبس درميان تپه ماهور ها مستقر گرديم. هنگام حركت حدود ساعت٧:30 بعد از ظهر با اولين گروه اعزامي سپاه يزد شامل ٤ نفر پاسدار و يك راننده به يك دستگاه استيشن سيمرغ آبي رنگ مواجه شديم و بعد از گذشت ١٢ ساعت از حضور ما در منطقه در هنگام غروب اولين ماشين پاسدار به فرماندهي شهيد منتظر قائم به محل رسيدند.
فرمانده سپاه استان يزد شهيد محمد منتظر قائم كه از انقلابيون دوران مبارزات عليه طاغوت و فردي بسيار باهوش بود تقاضاي اطلاعات مربوط به حادثه را از اينجانب كرد. پس از عزيمت بنده به داخل خودروي ايشان قريب به ١٠ دقيقه ايشان سوالاتي را مطرح نموده و من كليه مشاهدات خود را طي ١٢ ساعت گذشته براي ايشان و همراهان وي بازگو كردم.
توقف كوتاه ما منجر به رسيدن طوفان شديد شن شد كه در اين موقعيت هيچ جايي قابل شناسايي نبود و كليه خودروهاي اعزامي از طبس به محل تصميم گيري و يا به اولين پاسگاه ژاندارمري سابق مستقر در ٤٠ كيلومتري محل حادثه به نام پاسگاه رباط خان رفتند. ١٥ دقيقه تلاش ما در ميان طوفان باعث گرديد كه ما دقيقا در ميان غبار و تاريكي مغرب در كنار هواپيماها باشيم.
شهيد محمد منتظر قائم اصرار كرد بنده به همراه ايشان براي خارج كردن اسناد نظامي آمريكا داخل هواپيماها برويم پس از تست ابتدايي تله انفجاري، دو نفري وارد هواپيما شديم و مقدار زيادي اسناد جمع آوري و تحويل محمد منتظر قائم كردم.
يكي از اسناد بسته بزرگ پول جديد هزارتوماني تازه چاپ بود كه با كاغذ كاهي بسته بندي شده بود. ايشان به محض باز كردن پوشش پولها به من اعلام كرد اسكناسها تقلبي بوده و توسط آمريكا به چاپ رسيده زيرا بنابر اطلاعاتي كه دارم از ابتداي انقلاب تا كنون ما در كشور چاپ اسكناس نداشتهايم.
در حال گفتوگو بوديم که غرش مجدد هواپيماها كه حاكي از حمله قريب الوقوع آنها بود به گوش رسيد و شروع به بمباران منطقه کردند، شهيد محمد منتظر قائم بر اثر تركش بمباران در ناحيه سينه مجروح و دست راست وي قطع و به مقام شهادت نائل شد. همچنين ٤ نفر از همراهان وي مجروح شدند و من به دليل آنكه در جوب كنار جاده حالت نظامي گرفته بودم فقط براي مدت ٢٠ دقيقه دچار موج انفجارشدم.
از آنجا که من مسلط به رانندگي با ماشين سيمرغ نبودم از تنها راننده موجود در منطقه خواستم تا ماشين را از منطقه دور كند و دو نفري ٥٠٠ متر از منطقه فاصله گرفتيم.
بلافاصله در تاريكي شب و ايستادن درمحل مورد نظر مجددا يكي از جنگده هاي نيروي هوايي به خودوري ما حمله كرد و من از داخل خودرو به سمت هواپيماي مزبور تيراندازي كردم سپس براي جمع آوري مجروحين و شهداي احتمالي به محل حادثه برگشتيم و در حالي كه با چراغ خاموش حركت مي كرديم يك دستگاه جيپ نظامي آمريكايي با چراغ خاموش با ما برخورد كرد که يكي از پاسداران قادر به رانندگي، خودروي آمريكايي ها را برداشته و به سمت ما آمده بود. بنابراين با دو دستگاه خودرو براي جمعآوري مجروحين به محل حادثه برگشتيم.
مجروحين را بلافاصله به بيمارستان شهيد سيدمصطفي خميني طبس منتقل كرديم. با اعلام نيازمندي به خون مردم ايثارگر طبس با تجمع در بيمارستان مبادرت به اهداي خون كرده و سپس با يك دستگاه آمبولانس براي حمل پيكر شهيد منتظر قائم به محل حادثه رفتم. در حال عزيمت بودم كه مجددا متوجه حضور هواپيماهاي گشت زني كه مرتبا با منور، منطقه را روشن ميكردند شدم. ناچار با وجود فرماندهي در منطقه و بلاتكليفي نيروهاي نظامي تازه وارد از شهرهاي مختلف از جمله تربت حيدريه،فردوس، گناباد،بيرجند و كرمان پيكر و برخي از قطعات جدا شده بدن شهيد منتظر قائم را شبانه به طبس فرستاديم.
حسن شکيبي به دليل حضور از ابتدا و آشنايي با کوير در آن زمان به عنوان مسئول نيروهاي نظامي مردمي که بالغ بر ٢٥٠ نفر بوده و در شعاع ٥٠٠ متري حادثه مستقر بودند؛ شده بود.
چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ – ۱۴:۵۲
منبع خبر :
5 ارديبهشت 1359، حکايت از يک واقعه است؛ واقعه اي که شايد کمتر به آن توجه شده يا با کم لطفي آفرينندگان آثار فرهنگي و هنري مواجه بوده است؛ اما زمان شکست مفتضحانه کارتر و وقوع حادثه طبس، جواناني از اين مملکت از جمله شهيد «حسن باقري» (غلامحسين افشردي) در صحنه حاضر شدند تا اين واقعه را در تاريخ پيروزي هاي حق بر باطل ثبت و ماندگار کنند. گزارشي که در ادامه مي خوانيد، همان گزارشي است که شهيد «حسن باقري» به عنوان خبرنگار اعزامي روزنامه جمهوري اسلامي به طبس، که در واقع نخستين خبرنگار حاضر در اين محل بود، در روز شنبه 6 ارديبهشت 1359 مصادف با 10 جمادي الثاني 1400 در شماره 261 اين روزنامه به نگارش درآورده است:
منطقه فرود هواپيماها و بالگردها محلي است در فاصله حدود 270 کيلومتري يزد و 160 کيلومتري طبس و حوزه ژاندار مري بيرجند پاسگاه رباط خان در 40 کيلومتري اين نقطه واقع است. ديروز صبح در 2 کيلومتري محل فرود هواپيما با اولين گروه سربازان ژاندارمري برخورديم که محافظت منطقه را برعهده داشتند و در کنار تانکري که توسط مزدوران کثيف آمريکايي به آتش کشيده شده بود به نگهباني مشغول بودند؛ افسر فرمانده اين گروه به ما گفت که مزدوران آمريکايي سوار بر يک موتور تريل جلوي اين تانکر، مواد سوختي را گرفتند و حتي به راننده اجازه برگشت هم ندادند و در عوض تانکر او را به گلوله بستند که در نتيجه تانکر منفجر و به آتش کشيده شد و راننده هم از ناحيه سر آسيب ديده است که براي مداوا به يزد اعزام شده و باقي مانده سوخت تانکر حاکي از شعله و حرارت بيش از حد و اندازه آن است. تنها چيز سالمي که ما از اين تانکر ديديم، نمره جلوي آن بود و ديگر هيچ چيز سالمي ديده نمي شد. حادثه به اندازه اي بود که فنر هاي عقب خودرو و حتي شاسي اصلي آن را نيز کج کرده و در اين بين فرمانده حفاظت منطقه که يک سرگرد نيروي زميني لشکر خراسان بود، براي بازديد به اين محل آمد و وقتي که فهميد خبرنگار هستيم و از تهران آمده ايم، متذکر شد که اين منطقه توسط مزدوران آمريکايي مين گذاري شده و رفتن براي تهيه عکس و گزارش خطرناک است اما وقتي با اصرار ما روبه رو شد، قبول کرد که خود نيز همراه ما بيايد و راهنمايي مان کند. ما نيز متوجه شديم که اولين گروه خبرنگار و عکاس هستيم که براي تهيه گزارش از اين جنايت فضاحت بار کارتر به منطقه آمده ايم.
فاصله محل سوزاندن تانکر تا محل سقوط هواپيما حدود يک و نيم کيلومتر بود؛ از دور فقط 2 بالگرد به چشم مي خورد و 2، 3 تا پره که عمودي نيز در زمين فرو رفته بودند. جلوتر که رفتيم فرمانده حفاظت منطقه توضيح داد که اين نقطه جزو نقشه اي بوده است که زمان رژيم طاغوت قرار بود، فرودگاه شود و چون اين نقشه ها توسط همين آمريکايي ها طرح ريزي شده بود لذا مختصات اين منطقه را داشته اند و قبلاً هم از اين محل براي صدور اورانيوم هاي استخراج شده از منطقه به آمريکا استفاده مي کردند. بايد متذکر شد که منطقه فرود بالگرد ها، منطقه اي از کوير به صورت دشت باز و گسترده و به وسعت بيش از 10 کيلومتر مربع با ميدان ديد وسيع بود که گنجايش فرود هواپيما و بالگردهاي زيادي را داشت. سرگرد فرمانده نظارت منطقه، ادامه داد که آمريکايي ها حساب همه چيز را کرده بودند اما از آن جا که پشتيبان ملت، خداوند متعال است، سطح کوير شني بود و تمام نقشه هاي آنها را برهم ريخت. نيروي دريايي آمريکا در منطقه هنوز منفجر يا منهدم نشده و فقط بعضي از چرخ هايش در شن فرو رفته بود. دکه اين دو بالگرد يکي در سمت راست جاده و ديگري در سمت چپ قرار داشت. بالگرد ديگري در سمت چپ جاده سوخته و متلاشي شده بود و علاوه بر اين بالگردهاي سالم يک بالگرد هم با هواپيماي سي 130 آمريکايي تصادف کرده بود و هر دو آتش گرفته بودند اين حادثه باعث عقيم ماندن تلاش هاي کارتر ديوانه شده بود. البته درباره علت تصادف هواپيماي سي 130 و بالگرد، احوال گوناگوني نقل مي شود. از هواپيماي سي 130 که ۴ موتوره است، جز تل خاکستر، آلومينيوم هاي ذوب شده که در سطح کوير روان شده بود چيزي باقي نمانده بود. 5 جسد سوخته خلبانان آمريکايي را در لابه لاي لاشه هواپيما مشاهده کرديم که عبارت بودند از خلبان و خدمه هواپيماي سي 130. بالگردي هم که به اين هواپيما برخورد کرده متلاشي شده بود که مسلماً خلبانانش به درک واصل شدند.
نکته قابل توجه اين که جعبه سياه هواپيماي سي 130 که حافظه مختصات پرواز، جهت و مسير پرواز بوده در محل بين سوخته هاي لاشه هواپيما موجود بود و از اين جعبه مي توان کاملاً مطمئن شد که اين مزدوران از کدام يک از پايگاه هاي کشورهاي مزدور آمريکا در منطقه پرواز کرده اند. مقدار زيادي پوکه هاي شليک شده 16 ـ 88 را مشاهده کرديم و فانوسقه هاي زيادي روي زمين پخش بود که در هر کدام از اين فانوسقه ها، بمب و ۲ جافشنگي 16ـ m که در هر کدام ۳ خشاب 20 تيري 16ـ m وجود داشته است. آمريکايي ها حتي وقت نکرده بودند که اين فشنگ ها را همراه خود ببرند و در محل رها و فرار کردند. گفته مي شد کنار هر وسيله مقداري مواد منفجره گذاشتند و ما دوربين اسلحه هاي زاويه سنج سنگين را ديديم که کنار آنها جعبه مواد منفجره آماده انفجار قرار داشت و اين بسيار خطرناک بود.
منبع: فارس
در صورت داشتن اطلاعات و تصاویر جدیدتر ؛ آنرا به همراه نام خود به آدرس tabasenc@yahoo.com ارسال فرمایید
“استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع (www.tabasenc.ir) بلا مانع است”
prednisone purchase canada prednisone purchase canada prednisone reviews
generic name for amoxil order Amoxicillin amoxil purchase
buy amoxicillin antibiotic online uk
6 dec 2012 … atarax tablets contain the active ingredient hydroxyzine, wh atarax online
Buy Atarax Without Prescription. Generic Atarax is used for treating anxiety, for sedation before and after general anesthesia, and for treating itching due to …
dapoxetine trial pack
dapoxetine cialis dapoxetine 60 Priligy without prescription