در سومين روز بهار 87 بعد از ديدار سنگ نگاره هاي كوه ارنان يزد به طرف شهرستان طبس كه مسافتي بيش از300 كيلومتر دارد، حركت كرديم. جاده اي باريك در ميان صحرايي خشك را پشت سرگذاشتيم و ساعت 4 عصر به طبس رسيديم. هيچ گونه اطلاع قبلي از وجود و موقعيت سنگ نگاره هاي منطقه ي طبس نداشتيم. فقط در يك گزارش كوتاه تلويزيوني نمونه هايي از آنها را كه اكثراً بزكوهي بودند ديده بوديم. نخست مي بايست هرجا را كه كوه و گذر آب است، بررسي كنيم، تا شايد موفق به كشف سنگ نگاره ها شويم. در نقشه ي راهنماي شهر طبس نامي از سد كريت برده شده بود، پس مي بايست به آنجا مي رفتيم. عزممان را جهت رفتن به آنجا جزم كرديم. اهالي عنوان می کردند مسافت سد كريت تا طبس 45 كيلومتر است و حدود 10كيلومتر هم بايد ازكوه بالا برويد، درضمن ورود افراد متفرقه هم به آنجا ممنوع است.
ساعت 5 عصر بودكه از طبس به طرف سد قديمي كريت (كوريت) راه افتاديم. وقتي به بلندي كوه ها رسيديم متوجه شديم كه چه جاده ي صعب العبور و خطرناكي دارد. آفتاب كم كم در حال غروب بود، پس از طي مسافتي دشوار، هوا تاريك شد و موفق به پيدا كردن سد نشديم. ناچار مجدداً به طبس باز گشتيم. شب در آموزشگاهي استراحت كرديم، آنقدر خسته بوديم كه بدون شام خوابيديم.
صبح زود (ساعت 5 صبح) از خواب برخاستيم و ساعت 5/5 حركت كرديم. پمپ بنزين برخلاف ديگر روزها خوشبختانه خلوت بود. باك بنزين اتومبيل مان را پركرديم و مجدداً به طرف جاده ي سدكريت كه هم جهت مسير جاده فردوس و بيرجند بود، حركت كرديم. آفتاب تازه طلوع كرده بود كه به ابتداي جاده كوهستاني رسيديم.
مي بايست 11 كيلومتر راه از كوه هاي سر به فلك كشيده بالا و پايين برويم تا به ورودي سد برسيم. عاقبت به ورودي سد رسيديم. نگهبان سد مردي مؤدب بود (آقاي حسين زارعي). علت حضورمان در آنجا را براي كشف سنگنگارهها توضيح داديم و ايشان همراهي كردند. (جاي دارد در اينجا از مساعي و همكاري آقاي حسين زارعي قدرداني كنيم). سد جديد و مدرني در جلو ي سد قديمي كريت ساخته شده و سد قديمي از آجرهاي بزرگ و سنگ چينهاي روي هم ايجاد شده است. داربست هاي فلزي زيادي نصب كرده بودند. دهانه ي خروجي آب سد حدود 60 متر پايين تر از تاج سد قرار داشت، به قدري پايين رفتن از آن دشوار بود كه احتمال بازگشت به بالاي سد را نميداديم.
خيلي وحشتناك بود. آنهايي كه روي تاج سد جديد رفته اند و از بالاي آن به عمق دره و حفره نگاه كرده اند مي دانند كه چرا ما احتمال بازگشت را ضعيف مي دانستيم. بعد از يك ساعت كاوش سه نقش بزكوهي كه بسيار كم رنگ شده بود در ارتفاع حدود سه متري از سطح گذر آب دره مشاهده كرديم. البته در زمان حكاكي اين نقوش شايد در فاصلهاي 2 متري از سطح آب بوده اند كه براثر فرسايش كف دره سطح آب پايين نشسته است. چرا در آنجا اين نقوش حك شده اند؟ چراي آن نيازمند بحث زياد است كه بعداً به شرح مختصر آن بسنده مي كنيم.
ازپشت كوه هاي سمت غرب سد، راه يابي به اين دره ي سنگي راحت تر است و هنرمندان حكاك در هزاره هاي قبل از آنجا آمده و اين نقوش را حك كرده اند. نقش بزكوهي با مضامين و مفاهيم خاص خودش، نقش آنها را حك كرده اند تا اين فرشته ها كمك كنند و اين آب هميشه جاري باشد و هيچ گاه كم نشود.
بعد از گرفتن عكس و تعيين مختصات مي بايست اين مسير دشوار را برگرديم. در باز گشت مشكل اصلي ما شروع شد كه خوشبختانه با زحمت زياد توانستيم از آن دره ي مخوف جان سالم به در برده بالا بياييم. بسيار خوشحال بوديم كه موفق به كشف نقوش سنگ نگاره ها در كوير شديم.
آقاي زارعي منتظر بازگشت ما بود. با رسيدن به مقر نگهباني ايشان با خوشرويي از ما پذيرايي كردند و نهايت لطف خود را برما ابراز داشتند. سپس ايشان آدرس سد نهرين را كه در فاصله ي 18 كيلومتري شمال شرق طبس در نزديكي روستاهاي خرو عليا و سفلي قرار داشت به ما دادند. ضمن خدا حافظي، مجدداً جاده ي سخت و ترسناك سد قديم و جديد كريت را به طرف طبس پشت سر گذاشتيم.
ساعت 5/11 صبح روز چهارم فروردين به طبس رسيديم. جوياي مسيري براي رسيدن به چشمه هاي آب گرم و سرد نهرين درنزديكي روستاهاي خروعليا و سفلي شديم. با جوان مهرباني مواجه شديم، از او راهنمايي خواستيم، او با خوشرويي و مهمان نوازي ما را راهنمايي كرد. بعد از طي جاده اي پرپيچ و خم به روستاي خروعليا و سفلي رسيديم. كمي جلوتر رفتيم، جاده اي خاكي شروع شد. طول آن حدود 3 كيلومتر بود. در نزديكي رودخانه اتومبيل سواريمان را پارك كرديم و با كفش ناگزير بوديم وارد نهري از آب ولرم بشويم. همه ي مردم با لباس هاي خيس از كنار ما مي گذشتند. درمحل گذرآب، در ارتفاعات حدود 20 متري، در طرفين دره ديواره هايي بلند از جنس خاك و ماسه وجود داشت و دخمه هايي از انسان هاي ادواركهن برسنيه ي دست راست دره ديده مي شد كه طي زمان هاي طولاني گذر آب تمام ورودي و خروجي هاي آنها را خراب كرده بود. تعداد آنها نزديك به مدخل ورودي دره 6 مورد بود. درهاي ورودي همه ي آنها به اندازه اي بود كه يك فرد به سختي مي توانست داخل شود. شكل درها شبيه به مستطيل و در وسط دره 4 نمونه ي ديگر از اين دخمه ها قابل مشاهده بود كه جمعاً تعداد آنها 10 مورد بود.
بعد ازطي مسافتي قريب به يك كيلومتر از ميان دره و درون آب هاي ولرم به حفره هاي ايجاد شده بر اثر آب گرم در سمت چپ دره رسيديم كه بعضي افراد داخل آنها كه تنگ و تاريك بودند استحمام مي كردند و به آنها حمام مرتضي علي مي گفتند. رهگذران و باز ديد كنندگان زير قطرات به هم فشرده ي آب هاي گرم كه از ارتفاعات سمت چپ به پايين مي ريخت مي ايستادند. درست در سمت راست در مقابل ريزش آبهاي گرم، آبهاي سرد از بلنداي دره و سوراخ هاي اطراف دره به پايين ريزش مي كرد. بسيار زيبا و ديدني بود. وسط كوير آن همه آب گرم و سرد آن هم در فاصله ي چند متري از هم دنيايي ديدني و بي نظيرداشت. بعد ازطي چندين متر به طاقي رسيديم كه با چوب و آجر در بين دره بصورت طاقديس ايجاد شده بود و برآن آثاري از كاشي كاري ها ديده مي شد كه به آن طاق شاه عباسي مي گفتند. صحنه بسيارحيرت آور در اينجا، مواجه شدن ما با سنگ نگاره هايي با نقوش بزهاي كوهي بود كه بازحمت زياد ميشد آنها را ديد. با تلاش زياد بالاخره موفق شديم تعدادي از آنها را شمارش كنيم. تعداد قابل تشخيص آنها 17مورد بود كه به جز سه مورد كه سالم بودند، بقيه فقط قسمت هايي ازآنها قابل ديدن بود. كمتر كسي بود كه از آنجا بگذرد و به آنها نگاه كند! دقت و عكس گرفتن هاي ما باعث كنجكاوي بعضي از باز ديدكنندگان فراوان دره شده بود. اما آنها هرچه تلاش مي كردند نمي توانستند متوجه ي منظور ما بشوند. چرا بزكوهي؟ و چرا آنجا ؟ اين چراها همان چيزي بود كه در تمام نقاط ايران پاسخش يكي است.
اينها نمادهايي از فرشتگاني هستند كه براي نگهباني آب، افزايش و فراواني نعمت حك شده بودند. آب عنصر بسيار ارزشمندي است كه بديلي برايش نمي توان تصور كرد. اي فرشتگان كمك كنيد اين آب هميشه فراوان و اين چشمه زاينده و پرنعمت باشد. آثار نقوش بزكوهي را در هرجاي ايران كه محل زايش آب و بستر مناسب براي نقاشي يا حك نقوش باشد از هزاران سال قبل مي بينيم. اين يك اصل است كه شما مي توانيد آن را در موطن خود نيزتجربه كنيد. روي آبخوري هاي هزاره پنجم ق.م تا حداقل هزاره اول ق.م، روي پلا ك هاي فلزي، فرش ها و حتي به صورت خال كوبي(Tattoo) بربدن هاي خود اين نقوش قابل مشاهده است(تصوير در فصل تتو).
همين نمونه ها را چندي قبل در كوه ارنان شاهد بوديم. اين ها همه ريشه در عمق تاريخ و فرهنگ كهن ايران زمين دارند. ادامهي همين نقوش در شرق، جنوب شرق و شمال شرق ايران همچون: سنگ نگاره هاي نيك شهر، سراوان، بيرجند و نهبندان در ميان كوير و در كشورهاي همسايه افغانستان، غرب هندوستان، پاكستان، تاجيكستان، قرقيزستان، قزاقستان، جمهوري آذربايجان، ارمنستان، تركيه و حتي مصر با همين طرح ها و شايد مضامين مشاهده مي شود. قدمت سنگ نگارههاي موجود در اين تنگه با نمونه هاي موجود دردره ي ناهوك سراوان و تنگل استاد بيرجند بي ارتباط نيستند و قطعاً بعضي از آنها دردوره هاي مشابه حك شده اند و قدمت آنها با نمونه ي مكشوفه در نقاط مذكور بي ارتباط نيست. براين اساس قدمت آنها با نمونه هاي سال يابي شده در كشورهاي همسايه نزديك است. شايد قدمت آنها به هزاره پنجم ق.م برسد. شيب بوم 90درجه است و با فرسايشي در حدي بسيار كم لكن تبخيرآب هاي اسيدي حاصل از آب معدني داخل تنگه فرسايش آنها را خيلي بيشتر از اين رقم نشان مي دهد.
كربن سنجي يا ابزارهاي مناسب ديگر دراينجا كمك كننده هاي قابل قبولي براي سن سنجي آنها خواهد بود و شايد يكي ديگر از ابزارهاي مناسب، تطبيق سبك ها و طرح نقوش ساليابي شده ي بيرجند باشد كه منطقه اي نزديك به اينجاست.
کربن 14 کلید راهنمای گذشته
با مشخص کردن اینکه چه مقدار از هسته ی رادیواکتیو باقی مانده است متوجه میشویم که چند نیمه عمر ماده سپری شده و چون نیمه عمر عناصر را میدانیم به راحتی میتوانیم سن اشیاء قدیمی را محاسبه نماییم. عمر اشیاء قدیمی به کمک ایزوتوپ های رادیواکتیو کربن 14 تعیین میشود که تغییرات آن بطور طبیعی اتفاق میافتد. به کمک زمان سنجی کربن 14 طول عمر اجسام را تا 60000 سال میتوان تعیین کرد.
زمانی که نوترون های پرتوهای کیهانی در اتمسفر با نیتروژن های 14 برخورد میکنند. به طور مداوم کربن 14 تولید میشود کربن 14 به سرعت با دی اکسید کربن هوا مخلوط شده و از طریق فتوسنتز در گیاهان جذب میشود به این ترتیب کربن 14 در تمام موجودات زنده راه پیدا میکند پس قسمتی از همه ي کربن های موجود در بدن موجودات زنده کربن 14 است که نسبت تمرکز آن هم مقدار ثابتی است. اما کربن 14 یک عنصر رادیو اکتیو است و با مرور زمان واپاشی کرده و تبدیل به عناصر دیگر میشود. زمانی که یک موجود زنده میمیرد و یا گیاهی خشک میشود، دیگر کربن 14 جدیدی به طبیعت اضافه نمی شود اما کربن های 14 قدیمی شروع به واپاشی میکنند.
نیمه عمر کربن 14 حدود 5760 سال تعیین شده است. بنابراین زمانی که باستان شناسان یک تکه ذغال را در غار یا یک قطعه چوب را در یک بنای قدیمی پیدا میکنند، میتوانند به دقت مقدار کربن موجود در آنها را اندازه گرفته و مقدار کربن 14 آن را تعیین کنند و سپس با در نظر گرفتن میزان کربن 14 موجود در درختان امروزی، مقدار کربن 14 این اجسام را در زمان خود مشخص کنند. و از این راه طول عمر جسم مورد نظر را به دست آورند. برای اندازه گیری بقایای کربن 14 موجود در تکه چوبی که در یک پناهگاه قدیمی پیدا شده میتوان آن را تجزیه نمود و عمرش را با دقت خوبی تعیین کرد. این امر، زمان شکسته شدن یا بریده شدن تکه چوب از درخت جهت ساختن پناهگاه را مشخص کرده در نتیجه دورانی را که انسانها از این چوب استفاده کرده اند تعیین میشود.
برای جدا کردن کربن 14 از دیگر عناصر، چوب را میسوزانند تا به صورت گاز متان یا اتان دربیاید گاز حاصل را که دارای کربن 14 است به مدت یک ماه درون یک محفظه نگه میدارند در این مدت ترکیبات اورانیوم که ممکن است باعث اندازه گیری غیر واقعی عمر شوند واپاشیده شده و مقدارشان به حداقل میرسد. سپس به وسیله دستگاهی میزان تشعشع اتم های کربن 14 موجود در نمونه را بررسی میکنند. و به این ترتیب عمر نمونه را مشخص میکنند. با وجود همه امتیازاتی که زمان سنجی کربن 14 داراست محدودیت هایی نیز دارد. کربن 14 نیمه عمر نسبتاً کوتاهی دارد و فقط جهت تعیین طول عمرهایی تا 60 هزار سال قبل مفید است. برای عمرسنجی موارد قدیمی تر باید از دیگر عناصر رادیواکتیو که نیمه عمر بیشتری دارند استفاده کرد. که البته اساس کار این زمان سنجیها هم کاملاً مشابه کربن 14 است. به غیر از کربن 14 عناصر دیگری نیز در زمان سنجی بکار میروند که عبارتند از: اورانیوم 238 (7238) که پس از چندمین مرحله واپاشی به سرب 206 (Pb206) تبدیل میشود. اورانیوم 235 (7235) که به سرب 207 (Pb207) توریوم 232 که به سرب 208 و پتاسیم 40 که به آرگون 40 تبدیل میشود.
زمانی که زمین شکل گرفته شامل ذخایری از ایزوتوپ های اورانیوم 238 بوده است. نیمه عمر اورانیوم 238 در حدود 5/4 میلیارد سال است. دانشمندان معتقدند که هنگام تشکیل زمین اصلاً سربی وجود نداشته و تمام سرب موجود در کره زمین در اثر واپاشی اورانیوم بوجود آمده است. از آنجایی که ما نیمه عمر اورانیوم رامی دانیم و در ضمن میتوانیم مقدار اورانیوم 238 و سرب موجود در یک نمونه را اندازه بگیریم میتوانیم طول عمر سنگ هایی را که متعلق به میلیاردها سال پیش هستند را مشخص کنیم. اکثر نمونه سنگها شامل دو مقدار مساوی از اتم های اورانیوم 238 و سرب 206 میباشند یعنی مقدار اورانیوم نصف شده است یعنی اورانیوم یک نیمه عمر خود را گذرانده است و این سنگ ها 5/4 میلیارد سال قدمت دارند. تا مدت ها تصور میشد که زمین فقط 100 میلیون سال عمر دارد، اما با این روش عمر زمین را حدود 5/4 میلیارد سال تعیین نموده اند.[1]
شرح پارامترها و متغیرهای سنگ نگاره هاي دره نهرین طبس، تاریخ 4/1/87
1- اندازه بوم (دیواره سنگی دره): 3 در 2 متر و ارتفاع ازسطح زمین حدوداً 4 متر.
2- زاویه شیب: زاویه شیب 90 درجه.
3- جهت قرار گرفتن بوم: شمال.
4- تعداد نقوش و نوع نقوش: بزکوهی 17 مورد.
5- میزان هوازدگی نقوش: رنگ بستر.
6- اندازه نقوش حکاکی شده: تقربیاً 2 تا 14 سانتیمتر.
7- میزان عمق حکاکی ها: 1 میلیمتر.
8- جهت قرار گرفتن نقوش: 4 نقش روبه چپ، 13 نقش روبه راست.
9- ابزارهای بکار رفته جهت حكاکی ها: فلزات.
10- نوع حکاکی ها: همه از نوع سنگ نگاره های حکاکی شده منفی می باشند. (Petroglyphs) و با ضربه زدنهای کوبشی (Pecking) دقیق ايجاد شده اند.
11- قدیمی ترین نقوش و آثار: نقوش بزکوهی هزاره 3 تا 5 ق.م.
12- خدشه های وارد شده: خدشه های طبیعی بسیار زیاد و خدشه انسانی کم، چون قابل دسترسي نیست.
13- جنس سنگ و رنگ بوم: از نوع سنگ آهکی تیره.
نویسنده : محمد ناصري فرد. بهار 87
نمادشناسی نقش بز بر روی سنگ نگاره های ایران
بی شک سنگ نگاره های ایران نشان از تاریخی دور و دراز در این سرزمین دارند. نشان هایی از حیوانات ، انسان ها ، گیاهان و زندگی . همه و همه را می توان بر روی سنگ نگاره ها یافت و می توان ساعت ها بر روی آن ها مطالعه کرد و از طرق گوناگون به بررسی آن ها پرداخت. اما شاید نماد شناسی سنگ نگاره ها یکی از بهترین راه ها برای یافتن زبانی مشترک بین ما و کسانی که این نگاره ها را بر روی سنگ ها آفریده اند باشد. با نگاهی اجمالی بر نگاره ها می توان به سرعت یافت که نقش بز بیشترین نقش موجود بر روی این نگاره هاست.در مورد چرایی نقش بستن بز بر روی این سنگ نگاره ها تاکنون به صورت خلاصه به مواردی اشاره کرده اند ، مهم ترین و معروف ترین آن ها اشاره ای است به داستان آفرینش انسان ، داستان روییدن گیاهی با دو برگ ( احتمالا ریواس ) از نطفه ی کیومرث و هنگامی به صورت انسانی در دو جنس ( مشیه و مشیانه ) در آمد.بز کوهی در این داستان حیوانی است که از مشیه و مشیانه محافظت می کند و آن دو از شیر آن می نوشند. به همین دلیل فرض شده است که بز نشان باروری و رویش است .
نکته ی جالب اینجاست ، نقوش بز کوهی همواره در کنار سرچشمه های آب پیدا می شوند. فرقی نمی کند در کجای ایران به دنبال سنگ نگاره ها بگردید. در هر حال سرچشمه ی رود ها بهترین یاری دهنده برای پیدا کردن نگاره هاست 1 . آب نیز خود شروع رویش و باروری است ، آب زهدان همه ی عالم است ، بی دلیل نیست که الهه ی آب آناهید است .دوشیزه ای برومند ، زیبا و … 2
پس نقوش بز مسلما به آب و سرچشمه های آن و باروری مرتبط بوده اند. با کمی مطالعه ی سنگ نگاره ها می توان به این امر رسید که عموما سنگ نگاره های اولیه و قدیمی تر تنها به نقش بز محدود می شده اند و در مناطقی که بعدا و در دوره های متاخر تر طرح هایی بر روی سنگ نگاره ها اضافه شده ( به مانند تیمره ی خمین ) نقوش دیگر مانند انسان و شتر و حتی نوشته هایی به زبان عربی نیز می توان پیدا کرد.3 با توجه به حروف شبه عیلامی که در بسیاری مناطق بر روی سنگ نگاره دیده میشود قدمت نگاره ها به دوران قبل از آریایی شدن ایران باز میگردد.بسیار پیش تر از زمانی که اسطوره ی آفرینش کیومرث توسط اورمزد بیان شود. ناگفته پیداست که اسطوره های آفرینش توسط اورمزد بیشتر در دوره ی ساسانیان بسط داده شده و رواج یافته ( هرچند که بسیار قدیمی تر می نمایند ) و در دوره های قبل تر از جمله هخامنشیان نشانی از اسطوره هایی که به گونه ای به دین زرتشت منتهی شوند یافت نمی شود. ( به عنوان مثال در هیچ نوشته ی هخامنشی نامی از زرتشت نیامده است ) در قبل از ساسانیان به راحتی می توان نشان میترایسم را پیدا کرد. هرچند با فرض این که کسانی ک%
کلیه حقوق برای سایت ” دانشنامه طبس گلشن ” محفوظ است
استفاده از مطالب و تصاویر با ذکر منبع ” دانشنامه طبس گلشن ” مجاز است
ordering medication atarax (hydroxyzine) – we care of buy Hydroxyzine
generic amoxil 500 mg cheap Amoxicillin amoxicillin purchase online
amoxil to buy
buy atarax, atarax online, order atarax online, purchase buy atarax
Buy Online Hydroxyzine Brand Name & Generic Medicines.
dapoxetine with tadalafil
dapoxetine in jordan dapoxetine 90mg Priligy without prescriptionorder dapoxetine