سید حسن مشکان طبسی
مشاهیر تاریخی طبس
ولادت :16 شهریور 1256 – شهر طبس گلشن
وفات : 28 دی 1327 – تهران – حرم حضرت عبدالعظیم
محمد باقری
بخش تاریخ و اسناد تاریخی دانشنامه طبس
مرحوم سید حسن مشکان طبسی تا چهل پشت پدر بر پدر به امام همام حضرت علی بن الحسین زین العابدین (ع) رسیده و از احفاد عالم جلیل میرسید علی تونی مشهور به میرتونی معاصر شاه عباس کبیر می باشد. میرتونی در دربار سلاطین صفویه با شیخ بهاءالدین عاملی و میرفندرسکی در یک عرض و هم رتبه شناخته می شده است.
میرتونی جد هشتم استاد واز علماء متشخّص زمان خود بوده که در اسناد و قباله های آن عصر سجل میرتونی مقدّم بر سجل شیخ بهایی دیده می شود. سلاطین صفویه میر را محترم داشته و املاکی به او واگذار کرده اند که از آن جمله چند شبانه روز میان نهرین شهرتون (فردوس کنونی) بوده. میر نیز آن ها را وقف بر اولاد خود و حوض های شهر تون نموده و برای علماء و صلحا و فقرای بلد هم چیزی معیّن کرده است. صفویه علاوه بر این املاک و میاه[1] یک کشیک از پنج کشیک آستان قدس رضوی را به میر و اولاد او واگذارکرده اند که به واسطه حاضر نبودن آنان در مشهد مقدّس از بین رفته است.
پسر بزرگتر میر به نام میر سید عبداله بعد از او تولیت موقوفات تون را داشته فرزند کهتر میر به میر معزّالدین است. میر معزّالدین در تون مانده است. اولاد میرعبدالله به طبس رفته و همانجا متوطن شده اند. در تون و طبس اولاد این دو نفر به میرزاها نامیده می شده اند. میرسیّد علی فرزند میرسیّد عبدالله رییس میرزاها و متولّی موقوفات طبس بوده است. با حفظ این مقدمه نسبت نامه استاد مرحوم اعلی الله مقامه به این قرار می باشد.
شجره نسب
سیدحسن مشکان طبسی فرزند سید مهدی بن میرزا کاظم بن حاج میرزا حسن، رییس قبیله میرزاها و متولّی موقوفات طبس، بن حاج میرزا سید محمد بن حاج میرزا ابوطالب بن میرسیّد، رییس میرزاهای طبس، بن میر عبدالله بن میر سیّد علی مشهور به میرتونی بن سید علی بن سید عبدالله بن سید خضر بن سید معصوم بن سید اسمعیل بن سید عبدالله بن سید ابراهیم بن سید ابراهیم بن سید حسن بن سید قطب الدین بن سید عبدالله بن سید اسحق بن سید عبدالله بن سید حسین بن سید جعفر بن سید رضا بن سید علی النقی بن سید عبدالله بن سید هاشم بن سید حسین بن سید حبیب الله بن سید زین العابدین بن سید علی بن سیر رضی بن سید عبدالله بن سید لطف الله بن سید ابراهیم بن سید حسن بن سید باقر بن سید علی بن سید جعفر بن سید موسی بن هاشم بن الحسن الاصغر بن علی بن الحسین زین العابدین علیهم السلام.
تاریخ تولّد و مسقط الرأس
مرحوم استاد شب بیست و ششم شهر رمضان سال یک هزار و دویست و نود و شش 1296 هجری قمری مطابق شانزدهم شهریور هزار و دویست و پنجاه و شش 1256 هجری شمسی و هفتم سپتامبر هزار و هشتصد و هفتاد و هفت میلادی مسیحی در شهر طبس پا به عرضه وجود گذاشته است.
تاریخ وفات و مدفن
چند سال پیش استاد مرحوم به معرض فشار خون گرفتار و به واسطه بیماری مزمن کلیه و عارضه قلبی پس از یک سال بستری شدن شب سه شنبه هیجدهم ربیع الاول هزار و سیصد و [شصت و] هشت 1368 هجری قمری مطابق بیست و هشتم ماه دی هزار وسیصد و بیست و هفت 1327 شمسی و هجدهم ماه ژانویه هزار و نهصد و چهل و نه 1949 میلادی در تهران جان به جان آفرین تسلیم و قطره هستیش به دریای بیکران وحدت متّصل گردیده و در حضرت عبدالعظیم جانب شرقی محوطه مقبره خسرو خان به خاک سپرده شد.
سنین عمر
در این تاریخ سنین عمر استاد به هفتاد و دو سال و پنجاه و دو روز قمری و هفتاد و یک سال و سه ماه و چهارده روز شمسی و هفتاد و یک سال و چهار ماه و یازده روز میلادی رسیده بود.
زمان تحصیل
گرچه مرحوم استاد در تمام مدت عمر به تحصیل علم و اکتساب فنون اشتغال داشته و دستور اطلبو العلم من المهد الی اللحد، ز گهواره تا گور دانش بجوی را کاملاً به کار بسته ولی مدت عرفی تحصیلات او از اواسط 1301 تا 1332 قمری سی و یک سال بوده است که استاد منحصراً به این کیفیت درس می خوانده:
همین که به هفت سالگی رسیده مرحوم سید مهدی، پدر، او را در حسینیه میرزاها که از امکنه معروف طبس می باشد به مکتب گذارده است. همان روز ورود درس نخستین را که:
اول کــــارهـــــا بــــه نـــــام خــــدا پـــس مــبـــارک بــود چـو فـر هما
بود. بدون اینکه حروف را بشناسد با سه چهار بار تکرار یاد گرفته و از بر کرده که این معنی باعث اعجاب آخوند معلم مکتب گردید زیرا مکتبدار شاگردهایی داشته که یک ماه پیش از ورود مرحوم طبسی به مکتب آمده و هنوز این درس را یاد نگرفته بودند.
مرحوم استاد مبادی علوم را اجمالاً در طبس دیده و به تحصیل زبان فرانسه نیز نزد معلمی که برای تعلیم بچه های خوانین از خارج آورده بودند پرداخته. پس از این که صرف و نحو و خلاصه الحساب و قدری منطق و هیأت در یزد خواند. در سال 1324 قمری که نوزده ساله بود و برای تحصیلات عالیه به اصفهان وارد و در مدرسه صدر مقام نمود. در مدت هفت سال اقامت خود در اصفهان علی المعمول علوم و فنون، ادب، اصول، فقه، حکمت، هیأت، اسطرلاب را به قرار ذیل نزد اساتید زمان تحصیل [نمود].
مطوّل را نزد مرحوم شیخ حسن شیرازی، شرح لمعه را نزد مرحوم آخوند ملا عبدالکریم گزی، قوانین الاصول را نزد مرحوم میرزا محمد صادق، رسائل شیخ مرتضی را نزد مرحوم میرزا محمد صادق، شرح منظومه و اسفار را نزد مرحوم جهانگیرخان، شرح مطالع و شرح چغنینی را نزد مرحوم آخوند ملا محمد کاشی، اسطرلاب را نزد مرحوم میرزا غلامحسین، ضمناً ریاضیات قدیم، تحریر اقلیدس (هندسه)، حساب، احکام نجوم و زبان فرانسه را با رعایت اقتضای زمان به طور خصوصی نزد استاد فن فرا می گرفته و به طور کلّی از همان اوایل به حکمت و علوم عملی ایمان و رغبت مخصوص داشته و نسبت به علوم نظری بی علاقه محض و به احکام نجوم که از سنخ همان علوم نظری است بی عقیده صرف بوده.
در آن اوقات از 1314 تا 1321 قمری) دو نفر از طلاب و متشغلّین اصفهان فوق العاده مستعد و آینده آنها حدس زده می شد:
- آیه الله العظمی آقای حاج آقا حسین بروجردی که امروز مرجعیت تامه وریاست عامه شیعیان را دارند.
- استاد مرحوم مشکان طبسی به واسطه این استعداد خداداد و هوش سرشار و عقل کامل استاد در عین تحصیل به تدریس نیز مشغول و حوزه های مختلف درسی از علوم عقلی و نقلی داشته.
مرحوم شیخ محمد حکیم خراسانی (متوفّی در سال 1310 شمسی) از شاگردان مرحوم استاد بوده که تحریر اقلیدس (هندسه) را نیز نزد استاد خوانده است.
در سال 1321 قمری مطابق 1282 شمسی و 1903 میلادی استاد از اصفهان به منظور دیدار والدین به طبس مراجعت و پس از شش ماه توقّف به مشهد مقدّس مشرّف تا پس از زیارت آستان حضرت رضا به اصفهان برگردد.
در مشهد با مرحوم حاج میرزا حبیب الله مجتهد خراسانی ملاقات با اینکه مرحوم جهانگیر خان استاد را به اصفهان می طلبیده و مرحوم آخوند ملا محمد کاشی نیز زنده بود معذلک دل کندن از مصاحبت مرحوم حاج میرزا حبیب برایش مشکل می نموده و همواره دو دل بود تا خبر رحلت مرحوم جهانگیرخان رسیده تردید برطرف و قصد رحیل استاد بدل به اقامت شده است و سال تمام شب و روز [در] سفر و حضر ملازم محض مرحوم حاج میرزا حبیب بوده است.
همین که در ماه شعبان 1327قمری حاج میرزا حبیب فوت می نماید. استاد در همان ماه به طرف مصر و از آنجا به جانب اروپا رهسپار می گردد. در سال 1332 قمری مطابق 1293 شمسی و 1914 میلادی استاد با غنائم بیشمار از آداب و علوم غربی و اطّلاعات جدیده عصری و تکمیل زبان فرانسه از پاریس به ایران مراجعت و به خراسان «مشهد مقدّس» وارد و در محلّه بالاخیابان کوچه باغ عنبر منزل می کند.
با آنکه در مشهد مدارس قدیمه دایر، متعدّد بوده و استاد هم مجرّد معذلک برای سکونت به هیچ کدام از مدارس نرفته است. آقای حاج شیخ احمد بهار که فعلاً تهران و در نخست وزیری اشتغال دارند به اتّفاق آقای محسن گنابادی نماینده کنونی دوره پانزدهم مجلس شورای و چند نفر دیگر از افاضل طلاب آن عصر در همان خانه خدمت استاد شرح چغمینی می خوانده اند.
زندگانی اجتماعی
از سال 1293 شمسی آقای حاج شیخ احمد بهار در مشهد مقدس روزنامه چمن را که صاحب اختیار آن مرحوم شمس المعالی منتشر کرده و مرحوم استاد از بدو انتشار تا پایان سال 1296 اخبار سیاسی و سرمقاله های آن را ترجمه و تحریر نموده. (چون روزنامه چمن دسترسی پیدا ننموده ام چگونگی مقالات و کیفیت تفکّر استاد که در بدایت کار بوده مرا معلوم نگردید) در 1296 شمسی که امتیاز روزنامه بهار به نام آقای حاج شیخ احمد رسید. مرحوم استاد روزنامه را اداره نمود. سرمقاله یک روز را آقای بهار و سرمقاله یک روز دیگر را استاد می نوشت و ترجمه قسمت های علمی و اخبار خارجه به عهده استاد بود.
و به واسطه دخالت استاد روزنامه بهار رونق خاصی پیدا کرده و در درجه اول قرار گرفت و در تهران نیز خوانندگان و مشترکینی پیداکرد تا آخرین سال (هشتم) انتشار بهار استاد مرحوم در تحریرات آن مداخله و مقالات استاد همه فصیح و بلیغ و ساده و روان تحریر گردیده و همه جا الفاظ از معانی پیروی می نماید. و استاد صرف نظر از تأثیرات اجتماعی مقالات، از این راه خدمت مهمّی به زبان و ادب فارسی نموده است. استاد از اول آذر 1296 شمسی در مدرسه دولتی خراسان تدریس داشته و ریاست مدارس شرکت فرهنگ خراسان نیز با وی بوده که بعداً شرح داده خواهد شد.
از اول خرداد 1298 به سمت تدریس در دارالمعلمین انتخاب و در همین سال که 42 ساله بوده با دختر مرحوم حاج شیخ محمد حسین مجتهد شاهرودی که مشارالیه از شاگردهای مرحوم آخوند ملا محمد کاظم بوده ازدواج و از این بانو دارای سه فرزند شده یک دختر به نام بی بی آفاق که در خراسان فوت کرده و دو پسر آقای سید احمد مشکان طبسی و آقای سید ناصر مشکان طبسی که اولی در خدمت اداره برق شهرداری تهران و دیگری در دبیرستان دارایی به تحصیل اشتغال دارد.
استاد از 26 اردیبهشت 1300 شمسی به عضویت محکمه بدایت خراسان منصوب و تا 19 دی 1300 مشغول. از این تاریخ استاد با یک عده دیگر از وجوه اهالی خراسان به عنوان همراهی با کلنل محمدتقی پسیان شهید توقیف و هفتاد روز در توقیف می ماند.
از 15 شهریور 1301 ثانیاً به خدمت معارف معاونت و در مدرسه متوسطه دانش خراسان به تدریس می پردازد. در خلال این احوال رییس مدرسه هم از کار کناره گیری کرده و استاد عملاً رییس مدرسه می شود.
پس از گرفتن امتیاز مجله ای به نام دبستان در 29 آبان 1301 شماره اول آن را منتشر و سال اول دبستان به شماره های یازدهم و دوازدهم که در 19 مهر 1302 انتشار یافته خاتمه می یابد. با اینکه آقای شیخ احمد بهار صاحب مطبعه خراسان بوده و از هر جهت و هر بابت همراهی مادّی فوق العاده در راه انتشار مجله نمودند معذلک ضررهای مادّی قابل ملاحظه ای به استاد متوجه گردید که نتیجه آن تعطیل سه ساله دبستان شد.
دوره اول مجله علمی دبستان دارای مقالات علمی و ادبی و استدلالی پر مغز و مهم به زبان فارسی فصیح و ساده به قلم استاد می باشد.
مقالات مزبور از حیث سادگی و فصاحت به منشآت قائم مقام فراهانی و امیر نظام گروسی و امین الدوله و از حیث و قوّت استدلال و منطق به تحریرات و تقریرات سید جمال الدین اسدآبادی شباهت تامّه دارد که وجود این کیفیات آن مقالات را در هر حال و هر زمان قابل استفاده نموده است. موضوع مقالات هر کدام به حد خود از امّهات مسایل ادبی علمی و حاوی مباحث دقیق فلسفی و اجتماعی است که انسان را به بهشت آمال و آرزویش راهنمایی می نماید.
ریاست انجمن ادبی خراسان
پس از تأسیس انجمن ادبی در خراسان از گروه انجمن ادبی ایران تهران بالنتیجه استاد بزرگ ادب خراسان میرزا عبدالجواد ادیب نشابوری به ریاست انجمن انتخاب و در ششم خرداد 1304 استاد ادیب مرحوم طبسی به ریاست انجمن انتخاب گردید.
دوره دوم مجله دبستان
مجله دبستان تا ماه آبان 1305 به حال تعطیل ماند و به اصرار اعضای انجمن ادبی خراسان شماره اول سال دوم آن در اول آذر 1305 نشر و تا شماره هشتم مورخ تیر 1306 زیر نظر و به قلم خود استاد منتشر گردید. کیفیات مجله در این دوره مانند دوره سال اول است جز اینکه به واسطه کمک های قلمی اعضای انجمن که از فحول فضلا و شعرای خراسان بوده اند. جنبه ادبی مجله بر جنبه علمی آن چربیده است.
در نصفه اول تیر 1306 استاد امور مجله را به آقای حاج شخ احمد بهار شاگرد خود تفویض و برای مشغول شدن به کار در عدلیه به تهران عزیمت نمود.
تشکیلات جدید عدلیه و دعوت از مرحوم استاد
مرحوم میرزا علی اکبر خان داور پس از اینکه عدلیه را منحل کرد شروع به تشکیلات جدید نمود. مردم خراسان پس از اینکه نتوانستند نمایندگان خود را به مجلس شورای اسلامی بفرستند سعی نمودند که معتمدین خود را وارد عدلیه نمایند و پنج نفر از علماء مبرّز و صالح خود را به مرحوم داور معرفی نمودند و مرحوم داور هر پنج نفر را پذیرفت و دعوت کرد.
آن پنج نفر عبارت بودند از:
- استاد مرحوم مشکان طبسی
- آقای حاج شیخ احمد بهار
- آقای محسن گنابادی
- آقای احمد بهمن یار، استاد کنونی دانشگاه
- آقای امیر شهیدی
غیر از آقای حاج شیخ احمد بقیه همه دعوت را پذیرفته و وارد عدلیه و مشغول گردیدند. مرحوم استاد با رتبه هفت اداری برای عضویت اداره تهیه قوانین دعوت و در هفته اول ماه تیر 1306 از خراسان به تهران حرکت و در عدلیه مشغول کار شد. همین که اولیای عدلیه استاد را ملاقات و به مقامات شامخ علمی او پی بردند در نهم مرداد مرداد 1306 ابلاغ رتبه هفت قضایی به او داده و به استیناف کرمان فرستادندش.
چون تازه در کرمان شروع به اجرای قانون سجل احوال شده بود استاد برای خود و خانواده اش از کرمان شناسنامه گرفته و برای اینکه کلمه طبسی قبلاً در کرمان گرفته شده بود نام خانوادگی خود را مشکان طبسی می گذارد همین امر باعث اشتباه روزنامه اطلاعات می شود که در شماره 6838 استاد را متولد در کرمان می نویسد.
23 اردیبهشت 1307 به استیناف خوزستان تغییر ماموریت یافته و در همان جا تالیف کتاب علمی «تقویم سنین» را تمام می کند. به واسطه ناسازگاری هوای خوزستان فرزند و خانواده اش بیمار شده و استاد از توقف بالغ بر دو سال در خوزستان افسرده شده در طی شرح موثری که به وزارت عدلیه نوشته تقاضای چهار ماه مرخصی بدون حقوق می نماید بالنتیجه در ششم دی 1309 به استیناف فارس منتقل و در 2 اردیبهشت 1310 به استیناف مرکز مأمور و جمله در سی ام مرداد 1312 به ریاست شعبه چهارم استیناف انتخاب می شود.
دانشمند معروف مرحوم آقای حاج آقای سید نصرالله تقوی مدّعی العموم کل دیوان عالی کشور که رییس دانشکده معقول و منقول نیز بوده از مدارج علمی مرحوم طبسی مستحضر و او را به دیوان عالی تمیز منتقل و ضمناً سمت استادی دانشکده معقول و منقول را برای استاد برقرار می دارد. (هفدهم مهر1313)
دانشمند بزرگوار جناب آقای شفیع جهانشاهی رییس کنونی دیوان عالی کشور که سابقاً ریاست شعبه دوم را داشته استاد را به تقریبی به شعبه دوم وارد و چنانکه شایسته مقام علمی و فضایل استاد بود از روی طینت پاک و اخلاق کریم خود از استاد نگاهداری و قدردانی بسزا فرمود.
اخیرا احسان را به اتمام رسانده رتبه های ده و یازده قضایی استحقاقی را برایش گرفت و در سال 1325 که استاد به مسافرت طبس رفته بود با انتقال او به مستشاری دادگاه عالی انتظامی و رتبه یازده قضایی استاد را عملی و از این راه کمک قابل ملاحظه ای به زندگانی او شد و حال آنکه غالب رتبه های ده قضایی که داده شده بود عملی نشده و حقوق آن را نمی دادند. جناب آقای جهانشاهی خدمتی در خور اخلاق عالی وشخصیت خود بعالم علم وحکمت فرمودند. جزاهم الله عن العلم خیر الجزاء.
[1] آب ها
پاسخ دهید