اواسط خردادماه سفرشان را آغاز کردند. آن هم با موتور سیکلت، این را برادران “هانسب دو برادر دوقلوی آلمانی که همیشه دوست داشتند سفری متفاوت را انجام بدهند و حالا بعداز این که تحصیلاتشان به اتمام رسید ، این سفر را آغاز کردند. آن ها بعد از حدود یک ماه سفر به ایران رسیدند و سفرشان را در ایران ادامه دادند و بعد به تهران رسیدند. یک هفته پیش ، یکی از اقوام که در آلمان زندگی می کند ، تماس گرفت و گفت که این مسافران ، دو برادر که از دوستان خانوادگی شان هستند ، به ایران می آیند و وقتی این برادران به ایران رسیدند ، اگر به کمکی نیاز داشتند ، همراهی شان کنید. بعد از چند روز “کاسپار ” با ما تماس گرفت.
“کاسپار” و “جیکوب”برادران ماجراجویی هستند که با هم سفری طولانی را از آلمان آغاز کرده اند و حالا به ایران رسیدند. وقتی به تهران رسیدند ، فرصتی دست داد تا زمان کوتاهی را میزبان این دو جوان باشیم. دا می کردند “دوقلو” بود َدر این فاصله از سفرشان و خودشان گفتند. تنها کلمه ای را که خیلی خوب ا ساله هستیم.2۴و دائم می گفتند که ما دو برادر دوقلوی “جیکوب” در مورد خودشان و سفرشان می گوید: من در رشته تجارت بین الملل در هلند تا مقطع کارشناسی ارشد ادامه دادم و بعد از این سفر و پایان تابستان ،در همین رشته فعالیت و کارم را آغاز می کنم.
“کاسپار” هم می گوید که در رشته مدیریت بازرگانی تا مقطع کارشناسی در سوییس تحصیل کرده و بعد از تابستان با یک استاد که در زمینه امور مالی و اقتصادی فعالیت می کند ، مشغول به کار خواهد شد. درباره سفرشان به ایران پرسیدم . کاسپار گفت:ما همیشه دوست داشتیم تا سفری متفاوت داشته باشیم ؛ به کشورهای مختلف سفر کنیم و با آداب و رسوم و فرهنگ های متفاوت ، آشنا شویم.
بعد از این که تحصیلاتمان به اتمام رسید ، در مورد این سفر فکر کردیم و به دنبال وسیله ای بودیم که بتوانیم به راحتی با آن سفر کنیم و با توجه به علاقه مان به موتور سیکلت ، از این وسیله استفاده کردیم. موتور داریم. سپس مهمترین GS F۸00سیکلت مناسبی تهیه کردیم. هر دو موتور سیکلت بی ام دبلیو مدل وسایلی را که نیاز داشتیم تهیه و سفر را شروع کردیم اما تمرکز اصلی مان، روی مسیر سفر بود. جیکوب در مورد انگیزه این سفر می گوید: مهمترین انگیزه ما برای این سفر ،تجربه کردن بود و این تجربه فقط با سفر به دست می آمدو از آن جایی که همیشه همه در مورد محاسن سفر گفته اند ، ما هم سن این سفر این بود که با برادرم ، همراه بودم. مسئله بعدی ، مسیری ُاین سفر را آغاز کردیم. البته ح بود که می خواستیم ،سفرمان در آن ادامه داشته باشد که در نهایت به این نتیجه رسیدیم که از جنوب شرقی آلمان سفر را آغاز کرده و بعد از کشورهای بالکان به سمت آسیای مرکزی برویم.
در این میان بعد از آلمان ،از کرواسی،اسلونی،صربستان،مونته نگرو ، رومانی و بعد ترکیه گذشتیم و در نهایت به هزار کیلومتر است که ما تا تهران 20ایران رسیدیم.طبق برآوردی که داشتیم این سفر تا قرقیزستان کیلومتر آن را طی کرده ایم.هنگام بازگشت هم از طریق شمال و روسیه و دریای بالتیک دوباره ۸000 به سمت آلمان برمی گردیم.این مسیر را به این دلیل انتخاب کردیم که مناطق بیشتری را ببینیم و از آن جا عبور کنیم که هم گردشگران کمتری داشته اند و هم این که اطلاعاتی از مناطقی که برایمان کمتر شناخته شده بود، به دست آوریم و به نوعی تجربه ای خاص در زندگی ما باشد. در مجموع در این سفر ما از بیست کشور عبور می کنیم و با بیست کشور آشنا می شویم. آن ها در مورد ایران و سفر به ایران می گویند:ایران مهمترین مقصد گردشگری ما بود.همیشه یکی از جاذبه هایی را که دوست داشتیم تجربه کنیم، سفر به ایران بود چون می دانستیم که این کشور دارای هزاران سال تمدن و فرهنگ است اما متاسفانه ما اطلاعات کمی در مورد ایران داشتیم و هر آن چه را که در مورد ایران می دانستیم از منابع اطلاعاتی اندکی که وجود داشت ، به دست آوردیم و یااز طریق دوستان ایرانی که داشتیم ،به این اطلاعات دست پیدا کردیم. درواقع در آلمان اطلاعات و شناخت کمی نسبت به ایران و ایرانی ها وجود دارد. آن ها در مورد ویژگی های ایرانی ها می گویند:ما از طریق غرب وارد ایران شدیم و ارومیه ، تبریز و تهران را دیدیم. وقتی ما به ایران رسیدیم ، ماه رمضان بود و همه روزه بودند، بااین حال هنگام افطار ، ما را به سفره هایشان دعوت می کردند. یکی دیگر از ویژگی های جذاب مردم ایران ،علاقه به ورزش است. هنگامی که در ارومیه بودیم ؛تیم والیبال ایران ، روسیه را شکست داد و آن شب مردم به خیابان ها آمده بودند و شادی می کردند و این برای ما جذابیت خاصی داشت.در تهران هم مهربانی های مردم را دیدیم .
در تهران کاخ سعد آباد را دیدیم که خیلی جذاب بود و در کنار آن ،موزه خودروها را هم دیدیم که انواع خودرو های قدیمی و حتی موتور سیکلت هم در آن جا دیده می شد.تهران شهر بزرگی است. حتی در مقایسه با برلین ، پایتخت آلمان ، این جا خیلی بزرگتر است. در برلین حدود پنج میلیون جمعیت هست اما به نظر می آید که تهران جمعیت بیشتری دارد. جیکوب در مورد این که این سفر بی خطر بوده یانه ، گفت: در این سفر هنگامی که در شمال ایران بودیم،موتورسیکلت من ،دچار حادثه و خراب شد . شکستگی موتور در نزدیکی لنگرود باعث شد تا سفرمان را به شکلی دیگر ادامه دهیم .
ما به دنبال وسیله ای بودیم تا موتور را به محل مطمئنی برای تعمیر برساند و در این میان مردم کمک کردند و یک وانت نیسان ، هر دو موتور سیکلت ما را تا تهران و تا تعمیرگاه مورد نظر آورد و تا زمانی که مطمئن نشدند که موتور سیکلت درست شده ، نرفتند و این توجه و مهمان نوازی ، برای ما خیلی جالب بود.درواقع دوستی و مهمان نوازی مردم ایران ما را تحت تاثیر قرارداد.
آن ها در مورد ادامه سفر خود گفتند که قصد دارند به کاشان ،بعد هم اصفهان ،یزد و در نهایت به مشهد بروند وبعداز طریق ترکمنستان از ایران خارج شوند. مسیر بعدی آنان ترکمنستان ،ازبکستان ، تاجیکستان و قرقیزستان است . از آن به بعد در مسیر بازگشت هم از طریق قزاقستان و روسیه و دریای بالتیک ، به سمت آلمان می روند. به گفته آنان طبق برنامه ، می بایست تا سه ماه در سفر باشند و در پایان این سه ماه ، به آلمان برسند. این هم از داستان دوجوان گردشگر که ایرانی ها سعی کردند ، خاطرات خوبی از خود برای آنان به جا بگذارند. گردشگرانی از این دست ،می توانند سفیرانی باشند که آن چه مردم سایر کشور ها از ایران نمی دانند را منتقل کنند تا دیگران هم برای سفر به ایران ترغیب شوند و امیدواریم که سفیران خوبی باشند.
کلیه حقوق برای سایت ” دانشنامه طبس گلشن ” محفوظ است
استفاده از مطالب و تصاویر با ذکر منبع ” دانشنامه طبس گلشن ” مجاز است
پاسخ دهید